1. Don't prattle about your theory. You must practise it and prove it.
[ترجمه گوگل]در مورد تئوری خود ایراد نگیرید شما باید آن را تمرین کنید و آن را ثابت کنید
[ترجمه ترگمان]راجع به تئوری تو حرف نزن تو باید آن را تمرین کنی و آن را ثابت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Whatever else you do, please avoid musicianly prattle about your favourite brand of guitar strings.
[ترجمه گوگل]هر کار دیگری که انجام می دهید، لطفاً از صحبت های نوازنده در مورد برند مورد علاقه سیم های گیتار خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]هر کار دیگری که می کنید، لطفا از وراجی کردن درباره برند مورد علاقه خود از سیم های گیتار اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. To gossip: to natter, to prattle, to chatter, to tittle-tattle, to jabber, to jaw.
[ترجمه گوگل]غيبت كردن: هق هق كردن، زمزمه كردن، پچ پچ كردن، تهمت زدن، فحاشي كردن، فك كردن
[ترجمه ترگمان]گپ زدن، حرف زدن، وراجی کردن، وراجی کردن، وراجی کردن، وراجی کردن، وراجی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The lawmakers prattle on about wanting greater continuity.
[ترجمه گوگل]قانونگذاران در مورد خواهان تداوم بیشتر صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]قانونگذاران در مورد نیاز به تداوم بیشتر صحبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. That is whu I prattle and chatter lightly and hide my heart behind words.
[ترجمه گوگل]این همان چیزی است که من به آرامی حرف می زنم و قلبم را پشت کلمات پنهان می کنم
[ترجمه ترگمان]حرف زدن و گپ زدن و پنهان کردن قلب من در پشت کلمات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You really shouldn't prattle on about something so trivial.
[ترجمه گوگل]شما واقعاً نباید در مورد چیزی به این پیش پاافتادگی صحبت کنید
[ترجمه ترگمان]تو واقعا نباید راجع به یه چیز پیش پاافتاده حرف می زدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And after all, dear, what is idle prattle for?
[ترجمه گوگل]و بالاخره عزیزم، حرفهای بیهوده برای چیست؟
[ترجمه ترگمان]و بعد از همه این ها، عزیزم، prattle چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But ever and anon his childish prattle recurred to what impressed his imagination even more deeply than the wonders of creation.
[ترجمه گوگل]اما همیشه و هرازگاهی پرگویی های کودکانه او به چیزی تکرار می شد که حتی عمیق تر از شگفتی های آفرینش تخیل او را تحت تأثیر قرار می داد
[ترجمه ترگمان]اما گاه گاه گاه و بیگاه سخنان کودکانه او را بیشتر از عجایب خلقت تصور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Just be sure not to prattle on.
10. We prattle about scientific discoveries, but we have made scant use of them for our benefit.
[ترجمه گوگل]ما در مورد اکتشافات علمی غوغا می کنیم، اما از آنها به نفع خود کم استفاده کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما درباره کشفیات علمی با هم صحبت کردیم، اما به نفع ما از آن ها استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Don't prattle with this woman, he cautioned himself.
[ترجمه گوگل]او به خودش هشدار داد که با این زن کلنجار نرو
[ترجمه ترگمان]به خودش هشدار داد: با این زن حرف نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That is way I prattle and chatter lightly and hide my heart behind words.
[ترجمه گوگل]اینگونه است که به آرامی حرف می زنم و قلبم را پشت کلمات پنهان می کنم
[ترجمه ترگمان]این طوری حرف می زنم و آهسته حرف می زنم و قلبم را پشت کلمات پنهان می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Just as Tarentino's characters in Pulp Fiction prattle relentlessly, Oshii's constantly philosophize in Innocence, addressing questions of individuality, humanity and the nature of mind and soul.
[ترجمه گوگل]درست همانطور که شخصیتهای تارنتینو در Pulp Fiction بیامان میگویند، اوشی دائماً در Innocence فلسفه میکند و به پرسشهای فردیت، انسانیت و ماهیت ذهن و روح میپردازد
[ترجمه ترگمان]درست به عنوان شخصیت Tarentino در گروه پالپ، بی وقفه درباره بی گناهی، پرداختن به سوالات فردیت، انسانیت و ماهیت ذهن و روح صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. That is why I prattle and chatter lightly and hide my heat behind words.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که به آرامی پچ پچ می کنم و گرمای خود را پشت کلمات پنهان می کنم
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین حرف می زنم و آرام حرف می زنم و گرما را پشت کلمات پنهان می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Enough. You prattle on like a child reciting bits of meaningless trivialities.
[ترجمه گوگل]کافی شما مانند کودکی که تکههایی از چیزهای بیمعنا را میخواند، به لحن میپرید
[ترجمه ترگمان]بس است تو داری مثل یه بچه حرف می زنی مثل یه بچه که داره چرت و پرت میگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید