prandial

/ˈprændiːəl//ˈprændɪəl/

وابسته به خوراک (به ویژه شام)، ناهاری، واژه شوخی امیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: prandially (adv.)
• : تعریف: of or in connection with a meal.

- Prandial ingestion of the medication is recommended.
[ترجمه گوگل] مصرف دارو به صورت خوراکی توصیه می شود
[ترجمه ترگمان] prandial مصرف دارو توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The chef oversees the prandial preparations.
[ترجمه گوگل] آشپز بر آماده سازی غذا نظارت می کند
[ترجمه ترگمان] آشپز بر تدارکات prandial نظارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Strawberry still is contained pectic with rich prandial fiber, can help have a bowel movement of aid digestion, unobstructed.
[ترجمه گوگل]توت فرنگی حاوی پکتیک با فیبر غذایی غنی است و می تواند به حرکت روده کمک کند و بدون مانع به هضم غذا کمک کند
[ترجمه ترگمان]ستراوبری هیل هنوز شامل pectic با فیبر غنی prandial است و می تواند به یک حرکت شکمی از هضم کمک، بدون مانع کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What kind of prandial structure has profit most to the body?
[ترجمه گوگل]چه نوع ساختار غذایی بیشترین سود را برای بدن دارد؟
[ترجمه ترگمان]چه نوع ساختار prandial بیش ترین سود را به بدن دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Symptomatic hypoglycemia was more common with prandial than biphasic insulin, and with biphasic than basal insulin.
[ترجمه گوگل]هیپوگلیسمی علامت دار با انسولین خوراکی نسبت به انسولین دوفازی و با انسولین دوفازی بیشتر از انسولین پایه بود
[ترجمه ترگمان]symptomatic hypoglycemia بیشتر از انسولین biphasic و با prandial نسبت به انسولین پایه معمول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Aim To design and compounds of prandial glucose regulator with more simple structure.
[ترجمه گوگل]هدف طراحی و ترکیبات تنظیم کننده گلوکز خوراکی با ساختار ساده تر
[ترجمه ترگمان]هدف طراحی و ترکیب تنظیم کننده گلوکز prandial با ساختار ساده تری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Prandial arrangement can take pappy, soft meal.
[ترجمه گوگل]چیدمان غذا می تواند یک وعده غذایی نرم و پاپیون باشد
[ترجمه ترگمان] قرارداد prandial می تونه بابایی رو بخوره، غذای نرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Post - prandial glycemia might be interfered by some factors as the component of diet.
[ترجمه گوگل]قند خون پس از غذا ممکن است توسط برخی عوامل به عنوان جزء رژیم غذایی تداخل داشته باشد
[ترجمه ترگمان]glycemia Post ممکن است توسط برخی عوامل به عنوان بخشی از رژیم غذایی اختلال ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then what's the value for monitoring post - prandial glycemia and how about its implication for clinical use?
[ترجمه گوگل]پس ارزش پایش قند خون پس از خوردن غذا چیست و در مورد کاربرد آن برای استفاده بالینی چگونه است؟
[ترجمه ترگمان]پس ارزش نظارت بر post glycemia و چگونگی کاربرد بالینی آن چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What is prandial and OK reduce blood pressure?
[ترجمه گوگل]پراندیال و اوکی کاهش فشار خون چیست؟
[ترجمه ترگمان]prandial و تایید کننده فشار خون چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vegetable fruit is the main source of vitamin, mineral, prandial fiber and phytochemistry material, washy, energy is low.
[ترجمه گوگل]میوه های سبزی منبع اصلی ویتامین، مواد معدنی، فیبر خوراکی و مواد فیتوشیمی، شستشو، کم انرژی است
[ترجمه ترگمان]میوه گیاهی منبع اصلی ویتامین، مواد معدنی، فیبر prandial و مواد phytochemistry، آبکی و آبکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Be born without what heat pectic but bate defecate, have aperient effect jointly with prandial fiber.
[ترجمه گوگل]بدون گرما به دنیا بیایید، اما با اجابت مزاج، همراه با الیاف غذای خوراکی اثر مثبت داشته باشید
[ترجمه ترگمان]بدون آن چه گرمایی به دنیا آمد متولد شوید، اما bate defecate، به طور مشترک با فیبر prandial، اثر aperient دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The result shows that innutrition rate arid adiposity rate of CSU students are 1 9% and 2 3%, and prandial protein, fat, carbohydrate and vitamin A, B
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که میزان تغذیه و میزان چاقی دانشجویان CSU 19% و 23% و پروتئین، چربی، کربوهیدرات و ویتامین A، B در وعده غذایی است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که نرخ innutrition adiposity arid of CSU ۱ % و ۲ % % و پروتیین prandial، چربی، کربوهیدرات و ویتامین A، B
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He and the proposal maintains health to want a balance prandial, reasonable nutrition, daily drink is suckled.
[ترجمه گوگل]او و پیشنهاد حفظ سلامتی می خواهند غذای متعادل، تغذیه معقول، نوشیدنی روزانه مکیده است
[ترجمه ترگمان]او و این پیشنهاد سلامتی را حفظ می کنند تا یک تعادل تعادلی، تغذیه منطقی، و نوشیدن هر روز را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Who can offer: Where is the product name of mineral, prandial fiber, vitamin and price?
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند ارائه دهد: نام محصول معدنی، فیبر خوراکی، ویتامین و قیمت کجاست؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند پیشنهاد دهد: نام محصول معدنی، فیبر نوری، ویتامین و قیمت کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The apple has stop have diarrhoea and aperient double action, because the special material such as tannic acid, pectic, prandial fiber is contained in the apple, be.
[ترجمه گوگل]سیب دارای اسهال و اثر مضاعف است، زیرا مواد خاصی مانند اسید تانیک، پکتیک، فیبر خوراکی موجود در سیب است
[ترجمه ترگمان]سیب مانع از اسهال شدید و دو برابر شدن دو برابر شده است، چرا که مواد ویژه ای چون tannic اسید، pectic و فیبر در سیب وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a meal, pertaining to dinner

پیشنهاد کاربران

بپرس