prancing

پیشنهاد کاربران

v. dance, caper; jump, leap, spring; behave arrogantly, behave boastfully
خرامش از روى تکبر، جفتک زدن ، با تکبر راه رفتن ، ( درموراسب ) روى دو پابلندشدن ، سوار اسب چموش شدن
رقصیدن، رقص اسب هم میشه. مثل نماد لامبورگینی

بپرس