prance around

پیشنهاد کاربران

با قدم های بلند و فنری و پرانرژی راه رفتن ( معمولا برای خودنمایی یا ابراز خوشحالی/غرور ) - Phrasal verb
The children prance around the playground happily
با شور و حال و با حرکات اغراق آمیز حرکت کردن یا رفتار کردن ( گاهی با لودگی یا اعتماد به نفس زیاد ) - Phrasal verb
...
[مشاهده متن کامل]

Stop prancing around and get back to work

عبارت **"prance around"** به معنی **راه رفتن یا حرکت کردن با حالت شاد، پرانرژی و گاهی نمایشی** است، معمولاً به صورتی که فرد یا حیوان با حرکات بلند و پرجنب وجوش، انگار که می خواهد توجه دیگران را جلب کند یا خوشحال و سرزنده به نظر برسد.
...
[مشاهده متن کامل]

### مثال ها:
- The children were prancing around the playground, full of joy.
- The horse pranced around the field showing off its strength.
### معادل های فارسی:
- با شادی و نشاط راه رفتن
- جست و خیز کردن
- با حرکات نمایشی قدم زدن
- رقص وار حرکت کردن

با تکبر و غرور راه رفتن و پرسه زدن

بپرس