pram

/præm//præm/

معنی: کالسکه بچه
معانی دیگر: قایق ته پهن، (انگلیس) کالسکه ی بچه (امریکا: baby carriage)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (chiefly British) a small, four-wheeled carriage used to transport a baby; baby carriage.

جمله های نمونه

1. They brought along Laura Jane in a pram.
[ترجمه گوگل]آنها لورا جین را با یک کالسکه همراه آوردند
[ترجمه ترگمان]خانم استری کلند را با یک زن خوشگل همراه آورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mum's still got our pram - it's very old, but it's in perfect condition.
[ترجمه گوگل]مادر هنوز کالسکه ما را دارد - خیلی قدیمی است، اما در شرایط عالی است
[ترجمه ترگمان]هنوز مامان بزرگ ما را دارد - خیلی قدیمی است، اما در شرایط عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I saw her pushing a pram down the street.
[ترجمه گوگل]او را دیدم که یک کالسکه را در خیابان هل می داد
[ترجمه ترگمان]من اون زن رو دیدم که تو خیابون \"pram\" رو هل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The baby lay peacefully asleep in its pram.
[ترجمه گوگل]نوزاد با آرامش در کالسکه اش خوابیده بود
[ترجمه ترگمان]بچه به آرامی خوابیده بود و به خواب عمیقی فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Before buying a pram, make sure that it conforms to the official safety standards.
[ترجمه گوگل]قبل از خرید کالسکه، از مطابقت آن با استانداردهای رسمی ایمنی اطمینان حاصل کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از خرید یک همسر، مطمئن شوید که با استانداردهای ایمنی رسمی مطابقت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She ran in chase of the pram.
[ترجمه گوگل]او در تعقیب کالسکه دوید
[ترجمه ترگمان] اون دنبال یه دختر خوشگل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She jiggled the handle of the pram to make the baby stop crying.
[ترجمه گوگل]دسته کالسکه را تکان داد تا بچه گریه نکند
[ترجمه ترگمان]خانم ویزلی فریاد زد: - چه اتفاقی افتاده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The baby had been snatched from pram.
[ترجمه گوگل]بچه را از کالسکه ربوده بودند
[ترجمه ترگمان] اون بچه \"pram\" رو دزدیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The baby had been snatched from its pram.
[ترجمه گوگل]بچه را از کالسکه ربوده بودند
[ترجمه ترگمان]این بچه مال خانم pram است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was pushing her baby along in a pram.
[ترجمه گوگل]او در کالسکه بچه اش را هل می داد
[ترجمه ترگمان] اون داره بچه رو به یه زن خوشگل هل میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She sat the baby up in the pram.
[ترجمه گوگل]او بچه را در کالسکه نشاند
[ترجمه ترگمان] اون بچه رو توی خونه \"pram\" قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I accidentally bashed into a woman pushing a pram.
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی با زنی که کالسکه را هل می داد برخورد کردم
[ترجمه ترگمان]من تصادفی به زنی زدم که یه خانم کوچولو رو هل میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The woman with the pram asked him what all that had been about.
[ترجمه گوگل]زن با کالسکه از او پرسید که همه اینها در مورد چیست؟
[ترجمه ترگمان]زن with از او پرسید که در چه موردی پیش آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He stopped to let a woman with a pram rush past him.
[ترجمه گوگل]ایستاد تا زنی با کالسکه با عجله از کنارش رد شود
[ترجمه ترگمان]او توقف کرد تا زنی را با عجله از کنار او رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She put the child into a pram and wheeled it down the path.
[ترجمه گوگل]او کودک را داخل یک کالسکه کرد و آن را با چرخ در مسیر حرکت داد
[ترجمه ترگمان]او بچه را در خانه مادام وان هوپر گذاشت و آن را روی جاده گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کالسکه بچه (اسم)
perambulator, pram

انگلیسی به انگلیسی

• (british) wheeled carriage for babies, stroller, perambulator
a pram is a baby's cot which has wheels so that you can push it along when you want to take a small baby somewhere.

پیشنهاد کاربران

بپرس