pragmatical

جمله های نمونه

1. Its pragmatical functions and context pragmatical link are decided by its position in sentences.
[ترجمه گوگل]کارکردهای عملی و پیوند عملی زمینه با موقعیت آن در جملات تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]توابع pragmatical و پیوند متن آن با موقعیت خود در جملات تصمیم گیری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. First of all, the paper makes a pragmatical analysis of the shifting on farmers' income recently around Yang Zhou area, under the influence imposed by the industrial source of there income.
[ترجمه گوگل]اول از همه، این مقاله تحلیلی عمل‌گرایانه از تغییر درآمد کشاورزان اخیراً در اطراف منطقه یانگ ژو، تحت تأثیر تحمیل منبع صنعتی درآمد در آنجا انجام می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اول از همه، این مقاله یک تحلیل pragmatical از تغییر درآمد کشاورزان به تازگی در اطراف یانگ ژو در اثر تاثیر ناشی از منبع صنعتی درآمد ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In pragmatical analysis e, we study the Nouns case, and refers to the Objective agentive instrumecal. resultative is their main case.
[ترجمه گوگل]در تحلیل عملی e، ما مورد اسم ها را مطالعه می کنیم و به ابزار عامل عینی اشاره می کنیم نتیجه ای مورد اصلی آنها است
[ترجمه ترگمان]در تجزیه و تحلیل e، ما مورد Nouns را مطالعه می کنیم و به هدف agentive instrumecal اشاره می کنیم resultative پرونده اصلی آنهاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This paper attempts an analysis of the pragmatical implication of common negation and external negation.
[ترجمه گوگل]این مقاله سعی در تحلیل دلالت عملی نفی رایج و نفی خارجی دارد
[ترجمه ترگمان]این مقاله تحلیلی از مفهوم pragmatical منفی و نفی خارجی را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The switch of address form has such pragmatical functions as indicating the personal relations, doing something with words and being a language strategy.
[ترجمه گوگل]تغییر شکل آدرس دارای کارکردهای عملی مانند نشان دادن روابط شخصی، انجام کاری با کلمات و استراتژی زبان بودن است
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل آدرس دارای چنین وظایفی است که نشان دهنده روابط شخصی، انجام کاری با کلمات و یک استراتژی زبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The essay gives an analysis of the pragmatical cultural view of a contemporary American philosopher.
[ترجمه گوگل]این مقاله تحلیلی از دیدگاه فرهنگی عملگرایانه یک فیلسوف معاصر آمریکایی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تجزیه و تحلیل دیدگاه فرهنگی pragmatical فیلسوف معاصر آمریکایی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper explores into the features, applying principles, pragmatical functions and the formations of euphemisms so that some help could be done for German learning and daily communication.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی ویژگی‌ها، به‌کارگیری اصول، کارکردهای عمل‌گرایانه و شکل‌گیری تعبیرات می‌پردازد تا بتوان کمکی به یادگیری آلمانی و ارتباطات روزانه کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی ویژگی ها، اعمال اصول، توابع pragmatical و the حسن تعبیر می پردازد تا بتوان برای یادگیری زبان و ارتباطات روزانه به برخی از آن ها کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Riverway treatment is a traditional and pragmatical engineering of an ancient and active field.
[ترجمه گوگل]درمان رودخانه یک مهندسی سنتی و عملی از یک حوزه قدیمی و فعال است
[ترجمه ترگمان]روش درمانی Riverway، مهندسی سنتی و سنتی یک میدان فعال و فعال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This text makes use of the contrastive analysis, pragmatical analysis, statistics analysis etc. to describe and analyze the marked compound sentence of progression and unmarked one.
[ترجمه گوگل]این متن از تجزیه و تحلیل متضاد، تحلیل عملی، تحلیل آمار و غیره برای توصیف و تجزیه و تحلیل جمله مرکب علامت‌گذاری شده پیشرفت و یکی بدون علامت استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]این متن استفاده از آنالیز contrastive، آنالیز pragmatical، تحلیل آمار و غیره را برای توصیف و تجزیه و تحلیل جمله علامت ضربدر میزان پیشرفت و بدون علامت انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fifth chapter describes the using frequency of You sentence pattern exist in different text styles and its pragmatical function.
[ترجمه گوگل]فصل پنجم فراوانی استفاده از الگوی جملات شما در سبک های مختلف متن و عملکرد عملی آن را تشریح می کند
[ترجمه ترگمان]فصل پنجم، استفاده از تکرار فرکانسی الگوی جملات را در سبک های مختلف متن و تابع pragmatical توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Guan Yueqing: Since the first expo, our business in ASEAN has been gradually developed from planning to promotion, and now to pragmatical implementation.
[ترجمه گوگل]Guan Yueqing: از اولین نمایشگاه، تجارت ما در آسه آن به تدریج از برنامه ریزی تا ارتقاء و اکنون به اجرای عملی توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]ماکیان Yueqing: از اولین نمایشگاه، تجارت ما در آسه آن به تدریج از برنامه ریزی برای ارتقا توسعه یافت و اکنون به اجرا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Connotative meaning, which is the psychological basis of discourse and communication, is of great pragmatical value.
[ترجمه گوگل]معنای مفهومی که مبنای روانشناختی گفتمان و ارتباط است، ارزش عملی زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]مفهوم connotative که اساس روانشناسی گفتمان و ارتباط است ارزش بسیار زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This idea provides a brand new scientific management ideological system with its advanced thoughts, pragmatical methods as well as means proceeded with times.
[ترجمه گوگل]این ایده یک سیستم ایدئولوژیکی مدیریت علمی کاملاً جدید را با افکار پیشرفته، روش‌های عمل‌گرایانه و همچنین ابزارهای پیش‌رفته در زمان ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این ایده یک سیستم ایدئولوژیک مدیریت علمی جدید را با افکار پیشرفته خود، روش های pragmatical و همچنین ابزار با زمان فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finally, students should observe how to use invitation in what environment where social pragmatics and pragmatical language observation are mixed.
[ترجمه گوگل]در نهایت، دانش‌آموزان باید نحوه استفاده از دعوت را در چه محیطی مشاهده کنند که عمل‌گرایی اجتماعی و مشاهده عمل‌گرایانه زبان در آن ترکیب شده‌اند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دانش آموزان باید نحوه استفاده از دعوت در کدام محیطی را که pragmatics اجتماعی و مشاهدات زبان pragmatical با هم ترکیب می شوند، مورد توجه قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• practical, pertaining to action, of practice

پیشنهاد کاربران