practiced

/ˈprækˌtɪst//ˈpræktɪst/

معنی: با تجربه
معانی دیگر: مجرب، ورزیده، کاردیده، کارآزموده، ماهر، حرفه ای

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having experience or proficiency.
متضاد: unpracticed
مشابه: accomplished, conversant, experienced, versed

(2) تعریف: acquired by means of practice.
مشابه: skillful

- a practiced skill at darts
[ترجمه گوگل] یک مهارت تمرین شده در دارت
[ترجمه ترگمان] یک مهارت تمرین شده در darts،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he was a carpenter and practiced his craft with dexterity
او نجار بود و حرفه اش را با مهارت دنبال می کرد.

2. He was already well practiced in giving acceptance speeches.
[ترجمه گوگل]او قبلاً در ارائه سخنرانی های پذیرش به خوبی تمرین کرده بود
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر به خوبی در سخنرانی پذیرش تمرین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She practiced her part until she knew it backwards and forwards.
[ترجمه گوگل]او نقش خود را تا زمانی که آن را به عقب و جلو تشخیص داد تمرین کرد
[ترجمه ترگمان]او نقش خود را تا زمانی که آن را به عقب و جلو می برد، تمرین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was a practiced musician.
[ترجمه Maryam] او یک موسیقیدان ماهر بود.
|
[ترجمه گوگل]او یک نوازنده ممتاز بود
[ترجمه ترگمان]او یک موسیقی دان تمرین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My hostess welcomed me with a practiced smile.
[ترجمه گوگل]مهماندارم با لبخندی تمرین شده از من استقبال کرد
[ترجمه ترگمان]خانم میزبان با لبخندی زورکی به من خوش آمد گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. asceticism practiced in a monastery.
[ترجمه گوگل]زهد انجام شده در صومعه
[ترجمه ترگمان]ریاضت در صومعه اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She practiced the Sister Kenny method of muscle reeducation, working even with the muscles that appeared to have lost all function.
[ترجمه گوگل]او روش خواهر کنی برای آموزش مجدد عضلانی را تمرین کرد، حتی با عضلاتی که به نظر می رسید تمام عملکرد خود را از دست داده بودند، کار می کرد
[ترجمه ترگمان]او روش خواهر کنی کنی را تمرین می کرد و حتی با the که انگار تمام وظایف را از دست داده بود کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Provost said the boat operator had practiced the stunt but was relatively inexperienced.
[ترجمه گوگل]پروست گفت که اپراتور قایق این شیرین کاری را تمرین کرده بود اما نسبتاً بی تجربه بود
[ترجمه ترگمان]رئیس قایق گفت که اپراتور قایق، این شیرین کاری را انجام داده بود، اما نسبتا بی تجربه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The great majority of those who still practiced their faith disregarded the encyclical.
[ترجمه گوگل]اکثریت بزرگی از کسانی که هنوز به ایمان خود عمل می کردند، این بخشنامه را نادیده گرفتند
[ترجمه ترگمان]اکثریت عظیم کسانی که هنوز ایمان خود را تمرین می کردند اعتنایی به encyclical نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A hundred shirtless men worked, sweating, in practiced synchronization in the hot, stagnant air of the clearing.
[ترجمه گوگل]صد مرد بدون پیراهن، عرق ریخته، در هوای گرم و راکد پاکسازی، هماهنگی را تمرین می کردند
[ترجمه ترگمان]صد مرد لخت کار می کردند و عرق کرده بودند و در هوای گرم و راکد محوطه تمرین می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This intense peering into nature had been consciously practiced by Redon and his sagacious words on the subject are worth repeating.
[ترجمه گوگل]این نگاه شدید به طبیعت توسط ردون آگاهانه انجام شده بود و کلمات حکیمانه او در مورد این موضوع ارزش تکرار دارد
[ترجمه ترگمان]این کنجکاوی شدید در طبیعت به طور آگاهانه توسط redon انجام شده بود و سخنان عاقلانه او در مورد این موضوع ارزش تکرار کردن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Patients did calisthenics, practiced with their wheelchairs and crutches, walked, swam, and received massages.
[ترجمه گوگل]بیماران تمرینات ورزشی انجام می دادند، با ویلچر و عصا تمرین می کردند، راه می رفتند، شنا می کردند و ماساژ دریافت می کردند
[ترجمه ترگمان]بیماران calisthenics انجام می دادند، با صندلی چرخدار و زیر بغل خود تمرین می کردند، راه می رفتند، شنا می کردند، شنا می کردند و ماساژ دریافت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sharecropping, practiced on 12 % of the haciendas sampled, is different from the above non-capitalist labor forms.
[ترجمه گوگل]کشت اشتراکی که در 12 درصد از کله‌های نمونه‌برداری شده انجام می‌شود، با اشکال کار غیرسرمایه‌داری فوق متفاوت است
[ترجمه ترگمان]Sharecropping، که در ۱۲ % از نمونه گیری haciendas انجام شد، متفاوت از اشکال کار غیر سرمایه داری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the airport she practiced with her knapsack, trying to slide it on and off.
[ترجمه گوگل]در فرودگاه با کوله پشتی اش تمرین می کرد و سعی می کرد آن را خاموش و روشن کند
[ترجمه ترگمان]در فرودگاه با کوله پشتی اش بازی می کرد و سعی می کرد آن را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I've practiced all week, but I'm still afraid I'll mess up.
[ترجمه گوگل]من تمام هفته را تمرین کرده ام، اما همچنان می ترسم به هم بریزم
[ترجمه ترگمان]تمام هفته تمرین کردم، اما هنوز می ترسم خرابکاری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

با تجربه (صفت)
thoroughbred, experienced, practiced, practised

انگلیسی به انگلیسی

• experienced, seasoned, veteran; skilled, trained, prepared

پیشنهاد کاربران

تجربی
نشیب و فراز دیده
مجرب . که سخت و سست و پست و بلند جهان دیده است . سرد و گرم چشیده . تجربت اندوخته .
نشیب و فراز دیده. [ ن ِ / ن َ ب ُ ف َ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مجرب. که سخت و سست و پست و بلند جهان دیده است. سرد و گرم چشیده. تجربت اندوخته.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : practice ( practise )
✅️ اسم ( noun ) : practice / practitioner / practicality / practicability / practical / practicableness
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : practical / practiced ( practised ) / practicing ( practising ) / practicable
✅️ قید ( adverb ) : practically / practicably

میپرداخت
تاریخچۀ ایده ها که همکاران آمریکای شمالی و آلمانی به آن میپرداختند. . .
The history of ideas, practised by certain North American and German colleagues. . .
Practiced به معنای تجربه است
Experience=practiced
توضیح : gained with practice
عمل ، اجرا
کار آزموده
تمرین کردن

بپرس