practicability

/ˌpræktɪkəˈbɪlɪti//ˌpræktɪkəˈbɪlɪti/

معنی: عملی بودن
معانی دیگر: عملی بودن

جمله های نمونه

1. Many people have expressed serious doubts about the practicability of the proposed schedule for next year.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در مورد عملی بودن برنامه پیشنهادی برای سال آینده تردید جدی دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم درباره the برنامه پیشنهادی سال آینده تردید جدی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Knotman and I discussed the practicability of the idea.
[ترجمه گوگل]من و ناتمن در مورد عملی بودن این ایده بحث کردیم
[ترجمه ترگمان]من و Knotman درباره مناسب فکر این فکر حرف زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We were doubtful about the practicability of the plan.
[ترجمه گوگل]ما در مورد عملی بودن طرح تردید داشتیم
[ترجمه ترگمان]در مورد مناسبی مناسب نقشه و مناسب نقشه شک داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So it is practicability that the carbofrax is used in open-hearth steelmak. . .
[ترجمه گوگل]بنابراین قابل اجرا است که از کربوفراکس در فولادسازی اجاق باز استفاده شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین ثابت شده است که the در steelmak روباز استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The practicability of the approach has been demonstrated through emulation mode.
[ترجمه گوگل]عملی بودن رویکرد از طریق حالت شبیه سازی نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]The رویکرد از طریق حالت emulation نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To evaluate the reliability and clinical practicability of cefoxitin disk diffusion test in the detection of methicillin-resistant staphylococcus (MRS) heterogenic drug-resistant strains.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی قابلیت اطمینان و قابلیت عمل بالینی تست انتشار دیسک سفوکسیتین در تشخیص سویه‌های مقاوم به داروی هتروژن استافیلوکوک مقاوم به متی سیلین (MRS)
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی قابلیت اطمینان و قابلیت اطمینان بالینی آزمایش انتشار دیسک cefoxitin در تشخیص of مقاوم در برابر دارو (MRS)heterogenic مقاوم در برابر دارو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, considering control cost and practicability, diphacinone Na-salt was the best choice.
[ترجمه گوگل]با این حال، با توجه به هزینه کنترل و قابلیت عمل، نمک دیفاسینون Na بهترین انتخاب بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، با در نظر گرفتن هزینه کنترل و practicability، diphacinone Na - نمک بهترین انتخاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To study the practicability and the aesthetic significance of the treatment of the scalp coronal incision on all kinds of fracture of zygoma and zygomatic arch.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه کاربردی بودن و اهمیت زیبایی شناختی درمان برش کرونال پوست سر بر روی انواع شکستگی های زیگوما و قوس زیگوماتیک
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه the و اهمیت زیبایی شناسی رفتار پوست سر، برش coronal در تمامی انواع شکستگی of و طاق قوسی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It'shows the effectiveness and practicability of the approach to prove algebraic identities with combinatorial analysis.
[ترجمه گوگل]این اثربخشی و عملی بودن رویکرد برای اثبات هویت های جبری با تجزیه و تحلیل ترکیبی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این روش اثر و کارایی روش را برای اثبات هویت های جبری با تحلیل ترکیبی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With the characteristic of predetermination, recognition and practicability, MIPs are used in many fields.
[ترجمه گوگل]با ویژگی از پیش تعیین بودن، تشخیص و عملی بودن، MIP ها در بسیاری از زمینه ها استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]با ویژگی of، شناسایی و practicability، mips در بسیاری از زمینه ها استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To study the practicability and preliminary effect of intraluminal brachytherapy in treatment of malignant obstructive jaundice.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه امکان عملی بودن و تأثیر اولیه براکی تراپی داخل مجرای در درمان زردی انسدادی بدخیم
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه the و اثر اولیه of brachytherapy در درمان بیماری های مزاحم مزاحم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was felt that councils ought to consider the practicability of the child being accompanied in the particular circumstances.
[ترجمه گوگل]احساس می شد که شوراها باید عملی بودن همراهی کودک در شرایط خاص را در نظر بگیرند
[ترجمه ترگمان]احساس می شد که شوراها باید the کودک در شرایط خاص را در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Admiral Ugaki promptly instructed subordinate staff officers to make a detailed study of the practicability of his plan.
[ترجمه گوگل]دریاسالار اوگاکی به سرعت به افسران ستادی زیردست دستور داد تا در مورد عملی بودن طرح او مطالعه دقیقی انجام دهند
[ترجمه ترگمان]دریاسالار Ugaki به سرعت به افسران زیردست آموزش داد تا یک مطالعه دقیق درباره نقشه او انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thirdly, some proposals do warrant a more detailed examination with regard to their desirability and practicability.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، برخی از پیشنهادها با توجه به مطلوبیت و عملی بودن آنها، بررسی دقیق تری را ایجاب می کند
[ترجمه ترگمان]سوم، برخی از پیشنهادها بررسی دقیق تر با توجه به مطلوبیت و practicability خود را تضمین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عملی بودن (اسم)
practicability, practicality

تخصصی

[حسابداری] عملی بودن

انگلیسی به انگلیسی

• feasibility, ability to be carried out; ability to be performed, ability to be accomplished

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : practice ( practise )
✅️ اسم ( noun ) : practice / practitioner / practicality / practicability / practical / practicableness
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : practical / practiced ( practised ) / practicing ( practising ) / practicable
✅️ قید ( adverb ) : practically / practicably

بپرس