powered


معنی: خود رو

جمله های نمونه

1. this airplane is powered by four jet engines
چهار موتور جت این هواپیما را به حرکت در می آورد.

2. The aircraft is powered by three jet engines.
[ترجمه گوگل]این هواپیما از سه موتور جت نیرو می گیرد
[ترجمه ترگمان]هواپیما با سه موتور جت کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The pump is powered by a small electric motor.
[ترجمه گوگل]این پمپ توسط یک موتور الکتریکی کوچک تغذیه می شود
[ترجمه ترگمان]پمپ با یک موتور الکتریکی کوچک تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Halfway through, she powered into the lead and went on to win the race.
[ترجمه گوگل]در نیمه راه، او به برتری رسید و در مسابقه پیروز شد
[ترجمه ترگمان]در نیمه راه، او به سمت جلو حرکت کرد و به سوی مسابقه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She powered her way into the lead.
[ترجمه گوگل]او با قدرت راه خود را به سرب رساند
[ترجمه ترگمان]او راهش را به سمت جلو هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its radar equipment was powered by a nuclear reactor.
[ترجمه گوگل]تجهیزات راداری آن توسط یک راکتور هسته ای کار می کرد
[ترجمه ترگمان]تجهیزات رادار آن توسط یک رآکتور هسته ای تامین می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's powered by a Ferrari V12 engine.
[ترجمه گوگل]این خودرو از موتور فراری V12 نیرو می گیرد
[ترجمه ترگمان]موتور توسط یک موتور فراری فراری کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Buses and trucks are usually powered by diesel engines.
[ترجمه گوگل]اتوبوس ها و کامیون ها معمولاً با موتورهای دیزلی کار می کنند
[ترجمه ترگمان]اتوبوس ها و کامیون ها معمولا با موتورهای دیزلی کنترل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A powered vessel should give way to sail — it is an unwritten rule of the sea.
[ترجمه گوگل]یک کشتی برقی باید جای خود را به بادبان بدهد - این یک قانون نانوشته دریا است
[ترجمه ترگمان]یک کشتی با قدرت حرکت می کند - این یک قانون نانوشته در دریاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The mill's machinery is powered by waterwheels.
[ترجمه گوگل]ماشین آلات آسیاب با چرخ آب کار می کند
[ترجمه ترگمان]ماشین چوب بری داره با waterwheels کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Never move a computer while it is powered up.
[ترجمه گوگل]هرگز کامپیوتر را در حالی که روشن است حرکت ندهید
[ترجمه ترگمان]هرگز کامپیوتر را در حالی که کار می کند، تکان ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The racing car powered down the home straight.
[ترجمه گوگل]ماشین مسابقه مستقیماً به سمت خانه حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]ماشین مسابقه یک راست به سمت پایین حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His strong body powered through the water.
[ترجمه گوگل]بدن قوی او از آب عبور می کرد
[ترجمه ترگمان]بدن قوی او از طریق آب حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He powered his header past the goalie.
[ترجمه گوگل]او با ضربه سر خود را از دروازه بان عبور داد
[ترجمه ترگمان]سر header را بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The grinder was powered by a windmill.
[ترجمه گوگل]نیروی آسیاب توسط یک آسیاب بادی کار می کرد
[ترجمه ترگمان]آسیاب بادی از آسیاب بادی برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خود رو (صفت)
wild, automotive, powered, self-driven, self-moving, self-propelled, self-willed

انگلیسی به انگلیسی

• motored, operated by a motor; powerful, forceful, strong; supplied with electricity

پیشنهاد کاربران

[در ترکیب]
- ی ، - کار ، - راه افتاده ، - راه اندازی شده
برای نمونه air powered به معنی هوایی ، هواکار ، هوا راه افتاده ، هوا راه اندازی شده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : power / empower
✅️ اسم ( noun ) : power / empowerment / powerfulness / powerlessness
✅️ صفت ( adjective ) : empowered / empowering / powered / powerful / powerless
✅️ قید ( adverb ) : powerfully / powerlessly
مجهز
خودرونده
تغذیه شده، نیرومند شده، قدرتمند شده
با نیروی ، با توان ، با قدرت
به کمک ، با کمک ، با پشتیبانی ، با حمایت
نیرو گرفته ( از ) ، توان گرفته ( از )
ساخته شده ( از ) ، پدید آمده ( از )
برگرفته از ، برآمده از
طراحی شده ، طراحی شده با
در ترکیب ، - نیرو ، - توان ، - زور ، - قدرت ، برای نمونه high powered به معنی پُر نیرو

بپرس