power plant

/ˈpaʊərˈplænt//ˈpaʊəplɑːnt/

معنی: نیروگاه برق، کارخانه برق، نیروی محرکه هواپیما و اتومبیل، دستگاه تولید نیروی، محرکه وسیله نقلیه
معانی دیگر: موتور، نیروزا، کارخانه ی برق، نیروگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a complex of buildings, machinery, and equipment where electrical power is generated from another energy source, such as moving water, burning coal, or nuclear reactions.

جمله های نمونه

1. He works at a power plant.
[ترجمه گوگل]او در یک نیروگاه کار می کند
[ترجمه ترگمان]او در یک نیروگاه برق کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The power plant burns used vehicle tyres as fuel.
[ترجمه گوگل]نیروگاه تایرهای خودروهای مستعمل را به عنوان سوخت می سوزاند
[ترجمه ترگمان]این نیروگاه سوخت از لاستیک خودرو به عنوان سوخت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A series of mishaps led to the nuclear power plant blowing up.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از حوادث ناگوار منجر به انفجار نیروگاه هسته ای شد
[ترجمه ترگمان]یک سری حوادث ناگوار منجر به منفجر شدن نیروگاه هسته ای شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In an electric power plant the heat converts water into high-pressure steam.
[ترجمه گوگل]در یک نیروگاه برق، گرما آب را به بخار پرفشار تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]در یک نیروگاه برق، حرارت آب را به بخار با فشار بالا تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. More problems like those at the nuclear power plant are certain to arise.
[ترجمه گوگل]مشکلات بیشتری مانند آنچه در نیروگاه هسته ای وجود دارد، مسلماً به وجود خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]مشکلات بیشتری مثل آن هایی که در نیروگاه هسته ای به سر می برند، حتمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They've decided on building a power plant there.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفته اند یک نیروگاه در آنجا بسازند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفته اند که یک نیروگاه برق را در آنجا بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Observers have pointed out that the Gabcikovo power plant could only be economically viable if a substantial amount of water is diverted.
[ترجمه گوگل]ناظران اشاره کرده اند که نیروگاه Gabcikovo تنها در صورتی می تواند از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشد که مقدار قابل توجهی آب منحرف شود
[ترجمه ترگمان]ناظران خاطرنشان کرده اند که در صورتی که مقدار قابل توجهی آب منحرف شود، نیروگاه هسته ای Gabcikovo تنها می تواند از نظر اقتصادی دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A 0 litre, 24 valve power plant in the usual place, under the bonnet.
[ترجمه گوگل]یک نیروگاه 0 لیتری 24 سوپاپ در محل معمولی، زیر کاپوت
[ترجمه ترگمان]یک لیتر ۰، ۲۴ نیروگاه برق در جای معمولی، زیر کلاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He squinted toward the power plant.
[ترجمه گوگل]او به سمت نیروگاه خیره شد
[ترجمه ترگمان]چشم هایش را تنگ کرد و به نیروگاه برق نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Power plant employees must follow very specific safety guidelines.
[ترجمه گوگل]کارکنان نیروگاه باید دستورالعمل های ایمنی بسیار خاصی را دنبال کنند
[ترجمه ترگمان]کارکنان کارخانه برق باید دستورالعمل های ایمنی ویژه ای را رعایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The concern arises when a nuclear power plant is refueled.
[ترجمه گوگل]نگرانی زمانی ایجاد می شود که یک نیروگاه هسته ای سوخت گیری می کند
[ترجمه ترگمان]این نگرانی زمانی بروز می کند که یک نیروگاه هسته ای مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Only the power plant hummed softly, the aeration ponds murmuring.
[ترجمه گوگل]فقط نیروگاه به آرامی زمزمه می کرد، حوضچه های هوا زمزمه می کردند
[ترجمه ترگمان]فقط نیروگاه برق به آرامی زمزمه می کرد، آب آشامیدنی در زیر لب زمزمه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The power plant was a 454-cubic-inch, gasoline-powered Chevy V-8 tied to a four-speed automatic transmission.
[ترجمه گوگل]نیروگاه یک 454 اینچ مکعبی با موتور بنزینی Chevy V-8 بود که به یک گیربکس چهار سرعته اتوماتیک متصل بود
[ترجمه ترگمان]نیروگاه برق یک شورلت ۴۵۴ متر مکعب بود که یک شورلت gasoline بود که به چهار سرعت انتقال خودکار متصل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That the falsehoods concerned a nuclear power plant sharpened the dismay.
[ترجمه گوگل]این که دروغ‌ها درباره یک نیروگاه هسته‌ای نگرانی را تشدید کرد
[ترجمه ترگمان]آن دروغ مربوط به نیروگاه هسته ای، ترس را تشدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We need to ensure that the power plant and drive train are as reliable as possible.
[ترجمه گوگل]ما باید اطمینان حاصل کنیم که نیروگاه و قطار محرکه تا حد امکان قابل اعتماد هستند
[ترجمه ترگمان]ما باید اطمینان حاصل کنیم که نیروگاه و آموزش رانندگی تا حد امکان قابل اطمینان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیروگاه برق (اسم)
power plant

کارخانه برق (اسم)
power plant

نیروی محرکه هواپیما و اتومبیل (اسم)
power plant

دستگاه تولید نیروی (اسم)
power plant

محرکه وسیله نقلیه (اسم)
power plant

تخصصی

[شیمی] نیروگاه
[عمران و معماری] کارخانه برق - نیروگاه - مرکز تولید نیرو
[برق و الکترونیک] نیروگاه

انگلیسی به انگلیسی

• building equipped with machines which generate power
a power plant is a place where electricity is generated.
location where electrical power is produced, power station, powerhouse (electricity)

پیشنهاد کاربران

نیروگاه برق
powerplant پیشرانه ( بدون فاصله بین دو کلمه )
معمولا به نیروگاه میگن plant
power plant ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: نیروگاه
تعریف: مجموعۀ موتور و ملخ و متعلقات آن و وسایل واپایش که برای عملکرد مناسب هواگَرد ضروری است
A power station, also referred to as a power plant and sometimes generating station or generating plant, is an industrial facility for the generation of electric power. Power stations are generally connected to an electrical grid.
نیروگاه - جایی که ازش برق بدست میاریم و تولید میکنیم
نیروی محرکه
نیروگاه و نقطه قدرت
اتومبیل ) مترادف با واژه های
Powertrain و drivetrain
سامانه تولید و انتقال نیرو!
پیشرانه !
سامانه ای متشکل از موتور، گیربکس، اکسل و دیفرانسیل که وظیفه تولید قدرت و انتقال آن به چرخ های اتومبیل را بعهده دارد.
نیروگاه

بپرس