powdering
تخصصی
پیشنهاد کاربران
- Powdering one's face → پودر زدن به صورت
او جلوی آینه ایستاد و قبل از مهمانی به صورتش پودر زد.
... [مشاهده متن کامل]
- Powdering a baby ( with talcum powder ) → پودر بچه زدن
بعد از حمام، آرام شروع به پودر زدن بچه کرد.
- Powdering one's nose ( idiom for quick touch - up ) → پودر زدن بینی ( برای تمدید آرایش )
ببخشید، باید بروم بینی ام را پودر بزنم ( آرایشم را تمدید کنم ) .
- - -
- Powdering a wig → پودر زدن به کلاه گیس
در قرن هجدهم، پودر زدن به کلاه گیس یک کار روزمره بود.
- Powdering horsehair wigs → پودر زدن به کلاه گیس اسبی
قضات در دادگاه های قدیم بریتانیا به کلاه گیس های اسبی شان پودر می زدند.
- - -
- Powdering sugar ( on desserts ) → پودر قند پاشیدن ( روی شیرینی جات )
در انتها با پاشیدن پودر قند روی کیک، آن را تزیین کنید.
- Powdering spices → آرد کردن ادویه جات
او داشت فلفل خشک را برای غذا آرد می کرد.
- - -
- Powdering metal ( coating process ) → پودرپوش کردن فلز
این کارخانه در پودرپوش کردن قطعات خودرو تخصص دارد.
- Powdering charcoal → زغال را پودر کردن
نقاش مدام زغال را پودر می کرد تا طراحی کند.
- - -
- Powdering a fingerprint ( forensics ) → پودر زدن به اثر انگشت
کارآگاه شروع کرد به پودر زدن اثر انگشت برای بررسی.
- Powdering a snake ( reptile shedding aid ) → پودر زدن به مار ( برای کمک به پوست اندازی )
دامپزشکان در فصل پوست اندازی پودر زدن به مار را توصیه می کنند.
- - -
1. پودر زدن = Most common Persian equivalent for general powdering.
2. آرد کردن = Used when grinding solids into powder ( e. g. , spices ) .
3. پودرپوش کردن = Technical/industrial coating process.