pouty


اخمو، تشری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: poutier, poutiest
(1) تعریف: sulking or cross, esp. when having the lips protruded as a sign of displeasure.

(2) تعریف: of the lips, protruding.

جمله های نمونه

1. Bernice at the hostess stand puts all those pouty restaurant hostesses at trendier spots to shame.
[ترجمه گوگل]برنیس در غرفه میزبان همه مهمانداران رستوران فقیر را در مکان‌های مد روز شرمنده می‌کند
[ترجمه ترگمان]مهمان دار در جایگاه میزبان تمام آن مهمان دار مهمان دار مهمان دار را در نقاط حساس به ننگ قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had seen her pouty lips open wide with the pleasure of sugar or some piece of news Denver gave her.
[ترجمه گوگل]او لب های پف کرده اش را دیده بود که از لذت شکر یا خبری که دنور به او داده بود باز می شود
[ترجمه ترگمان]دیده بود که لبان pouty از لذت شکر و یا بخشی از خبری که دنور به او داده بود، باز مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In one skinny-mini monstrosity after another, pouty posh can really wreck-em, " he said in a statement. "
[ترجمه گوگل]او در بیانیه ای گفت: در هیولاهای کوچک لاغر یکی پس از دیگری، شیک پوشی واقعاً می تواند آنها را خراب کند
[ترجمه ترگمان]او در بیانیه ای گفت: \" در یک هیولای کوچک و کوچک بعد از دیگری، شیک پوشی می تواند واقعا آن ها را خراب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I realized there was no point in getting pouty over them because they weren't what I wanted them to be.
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که هیچ فایده ای ندارد که سر آنها دم بکشم زیرا آنها آن چیزی که من می خواستم نبودند
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که هیچ دلیلی برای اخم کردن روی آن ها وجود ندارد، چون آن ها چیزی نبودند که من می خواستم باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Plump and Pouty: Place a dot of sheer gold lipstick in the middle of your bottom lip. Press your top and bottom lips together. Fullness without collagen!
[ترجمه گوگل]چاق و پوکه: یک نقطه از رژ لب طلایی شفاف را در وسط لب پایین خود قرار دهید لب های بالا و پایین خود را به هم فشار دهید سیری بدون کلاژن!
[ترجمه ترگمان]خپل و pouty: یک نقطه از رژلب طلایی خالص را در وسط لب زیرین خود قرار دهید لبه ای بالا و تحتانی خود را به هم فشار دهید بدون کلاژن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You too can flaunt a pouty lip, not with surgery but with the right lip makeup.
[ترجمه گوگل]شما هم می‌توانید لب‌های پف کرده را نه با جراحی، بلکه با آرایش مناسب لب نشان دهید
[ترجمه ترگمان]تو هم میتونی لب و لوچه آویزون رو به رخ بکشی نه با جراحی بلکه با آرایش لب راست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If you love the look of Angelina Jolie's pouty lips and wish yours looked that full, then you may want to consider having lip injections.
[ترجمه گوگل]اگر به ظاهر لب‌های پف کرده آنجلینا جولی علاقه دارید و آرزو می‌کنید که لب‌های شما پر به نظر می‌رسید، ممکن است بخواهید تزریق لب را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]اگر عاشق قیافه اخمو \"آنجلینا جولی\" باشی و آرزو کنی که تو هم اون قدر پر زرق و برق باشی، شاید بخوای در مورد آمپول زدن یاد بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But even this pouty pair struggle to look sulky decked out in the latest celebrity trend: bunny ears.
[ترجمه گوگل]اما حتی این جفت پوکه‌دار هم تلاش می‌کنند تا در جدیدترین روند سلبریتی‌ها شیک به نظر برسند: گوش‌های خرگوش
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی این زوج pouty هم برای دیدن لباس های sulky در آخرین روند ستاره ها تلاش می کنند: گوش های خرگوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Glowing skin and pouty lips are your best assets so capitalize on them.
[ترجمه گوگل]پوست درخشان و لب های پف کرده بهترین دارایی شما هستند، پس از آنها سرمایه گذاری کنید
[ترجمه ترگمان]پوست درخشان و لبه ای pouty بهترین دارایی شما هستند که بر روی آن ها سرمایه گذاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Michelle Obama was quoted as saying her husband was "pouty" that he was not on the current trip.
[ترجمه گوگل]به نقل از میشل اوباما گفته می شود که شوهرش به خاطر اینکه در سفر فعلی نبوده است، "پاک" است
[ترجمه ترگمان]از میشل اوباما نقل شده است که می گوید شوهرش \"pouty\" است که در سفر فعلی نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She also gave up green locks, pouty lips and cheekbones of a supermodel.
[ترجمه گوگل]او همچنین از قفل های سبز، لب های پف کرده و گونه های یک سوپر مدل چشم پوشی کرد
[ترجمه ترگمان]همچنین موهای سبز، لب هایش و گونه های برجسته یک سوپر مدل را هم از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One of the Polish students was Klara, about 2 rather small, with the classic Slavic look: clear skin, good cheekbones, a pouty mouth, and a slyness in her blue eyes.
[ترجمه گوگل]یکی از دانش‌آموزان لهستانی، کلارا بود، تقریباً 2 ساله، با ظاهر کلاسیک اسلاوی: پوستی شفاف، گونه‌های خوب، دهانی پرپفک و حیله‌گری در چشمان آبی‌اش
[ترجمه ترگمان]یکی از دانشجویان لهستانی، در حدود ۲، تقریبا کوچک بود، با ظاهر اسلاوی کلاسیک: پوست شفاف، استخوان گونه خوب، دهان pouty، و a در چشمان آبی او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The mother expended many interest later, used a left twine of my rub eventually, I ability is not pouty. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]مادر صرف علاقه زیادی بعد، استفاده از ریسمان سمت چپ از مالش من در نهایت، من توانایی پوک نیست فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]مادر مقدار زیادی خرج کرد و از یک طناب باقی مانده پوست من در نهایت استفاده کرد، من توانایی pouty را ندارم فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The researchers have identified several traits associated with "babyfaceness" including a rounder face, larger forehead, smaller nose, larger ears and fuller, pouty lips.
[ترجمه گوگل]محققان چندین ویژگی مرتبط با «صورت نوزاد» را شناسایی کرده‌اند که شامل صورت گردتر، پیشانی بزرگ‌تر، بینی کوچک‌تر، گوش‌های بزرگ‌تر و لب‌های پرتر و پف کرده‌تر است
[ترجمه ترگمان]پژوهشگران چندین ویژگی مرتبط با \"babyfaceness\" از جمله چهره rounder، پیشانی بزرگ تر، بینی کوچک تر، گوش های بزرگ تر و لب های fuller را شناسایی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A statement from the museum explains that Shiloh will sport "Mom's signature pouty lips and delicate features" and "will lie peacefully inside a woven bassinet. "
[ترجمه گوگل]بیانیه‌ای از موزه توضیح می‌دهد که شیلو دارای «لب‌های برجسته و ویژگی‌های ظریف مادر» است و «به آرامی در داخل یک حوضچه بافته می‌خوابد»
[ترجمه ترگمان]بیانیه ای از موزه نشان می دهد که Shiloh \"لبه ای pouty و ویژگی های ظریف\" مامان را به نمایش می گذارد و \" با آرامش درون یک گهواره به هم پیوسته قرار خواهد گرفت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس