pounder

/ˈpaʊndər//ˈpaʊndə/

معنی: کوبنده، هاون، وزن شده برحسب رطل، برحسب لیره
معانی دیگر: (شخص یا چیز) کوبنده، خرد کننده (رجوع شود به: pound)، یک رطلی، لیره دار، هاون
pounder _
پسوند: دارای ... پوند وزن، به ارزش ... پوند

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
• : تعریف: something that weighs (so many) pounds.

- a ten-pounder
[ترجمه گوگل] یک ده پوندی
[ترجمه ترگمان] یک ماهی ده پوندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Superior Court Judge William Pounders dismissed the conspiracy charge and declared a mistrial in the case of the other 12 counts.
[ترجمه گوگل]ویلیام پاندرز، قاضی دادگاه عالی، اتهام توطئه را رد کرد و در مورد 12 مورد دیگر اعلام محاکمه کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی دادگاه عالی ویلیام pounders اتهام توطئه را رد کرد و در مورد ۱۲ فقره دیگر، محاکمه نادرست را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Churchill Crocodile wields a 6 Pounder gun and a fearsome flame projector.
[ترجمه گوگل]تمساح چرچیل دارای یک تفنگ 6 پوندی و یک پروژکتور شعله مهیب است
[ترجمه ترگمان]The Churchill یک مسلسل ۶ Pounder و یک پروژکتور نورافکن نورانی را به کار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fisherman caught a 10 - pounder.
[ترجمه گوگل]ماهیگیر 10 پوندی گرفت
[ترجمه ترگمان]ماهیگیر یک همبرگر ۱۰ پوندی را صید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'd like a Quarter Pounder and a chocolate shake.
[ترجمه گوگل]من یک کوارتر پاندر و یک شیک شکلاتی می خواهم
[ترجمه ترگمان]من یک چهارم Pounder و یک میلک شیک دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One quarter pounder and one large fry, please.
[ترجمه گوگل]لطفا یک چهارم پوند و یک عدد سرخ شده بزرگ
[ترجمه ترگمان]یک سکه یک ربع و یک سیب زمینی سرخ کرده، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He smiled as fierce as a forty - pounder.
[ترجمه گوگل]او به اندازه یک چهل پوند لبخند زد
[ترجمه ترگمان]او به اندازه یک ماهی pounder با خشونت لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But Gasol, a 250 - pounder, didn't have the bulk needed to match up against Boston's heftier players.
[ترجمه گوگل]اما گاسول، 250 پوندی، حجم مورد نیاز برای بازی در برابر بازیکنان چاق تر بوستون را نداشت
[ترجمه ترگمان]اما Gasol، یک همبرگر ۲۵۰ پوندی، حجم لازم برای تطابق با بازیکنان heftier بوستون را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I went fishing and caught a five - pounder.
[ترجمه گوگل]من رفتم ماهیگیری و یک پنج پوندی گرفتم
[ترجمه ترگمان]به ماهیگیری رفتم و یک ماهی پنج پوندی گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Also the Iron Square Head Pounder, weighing eight catties, with a shaft of more than five feet, twelve hundred. Also termed 'Heaven Pounder'.
[ترجمه گوگل]همچنین کوبنده سر مربع آهنی، به وزن هشت گربه، با شفت بیش از پنج فوت، دوازده صد همچنین به عنوان "بهشت کوبنده" نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین میدان آهنی، Pounder، با وزن بیش از پنج فوت، دوازده هزار و پانصد پوند وزن داشت هم چنین بهشت را بهشت نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. B : Yes, I'd like a quarter pounder, please.
[ترجمه گوگل]ب: بله، من یک چهارم پوند می خواهم، لطفا
[ترجمه ترگمان]ب - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One quarter pounder and one milk shake, please.
[ترجمه گوگل]لطفا یک چهارم پوند و یک میلک شیک
[ترجمه ترگمان]یک سکه یک چهارم و یک میلک شیک، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After one of these, it's very difficult to appreciate a Quarter Pounder or Jumbo Jack.
[ترجمه گوگل]پس از یکی از این موارد، قدردانی از یک کوارتر پوندر یا جامبو جک بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]بعد از یکی از این دو، خیلی مشکل است که از یک چهارم Pounder یا جامبو الکترونیک لذت ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To cap it off, the last but one trap contained a ten pounder.
[ترجمه گوگل]برای محدود کردن آن، آخرین تله حاوی ده پوند بود
[ترجمه ترگمان]برای آنکه کلاه را ازسر بردارد، تنها یک تله بود که یک ده پوندی کرایه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Not simply on Tring Reservoirs or the home counties gravel pits do men now sit for a ten pounder anymore.
[ترجمه گوگل]نه تنها در مخازن ترینگ یا چاله‌های شنی شهرستان‌های اصلی، مردان اکنون دیگر برای ده پوند می‌نشینند
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر نه تنها در زمین های شنی و یا زمین های خالی و شنی، حالا دیگر ده تا همبرگر فروشی می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The only thing that stood a chance of piercing the frontal armour of the Tiger was the British 17 - pounder gun, a weapon that boasted a revolutionary discarding tungsten sabot round.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که شانس سوراخ کردن زره جلویی ببر را داشت، اسلحه 17 پوندر بریتانیایی بود، سلاحی که دارای یک دور سابوت تنگستن انقلابی بود
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که شانسی برای سوراخ کردن زره نیم تنه پوست ببر ایستاده بود، تفنگ ۱۷ پوندی بریتانیایی بود، سلاحی که یک انقلابی را با کنار گذاشته بود که tungsten sabot را کنار می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوبنده (اسم)
knocker, thrasher, pounder, masher

هاون (اسم)
mortar, pounder

وزن شده بر حسب رطل (اسم)
pounder

برحسب لیره (اسم)
pounder

انگلیسی به انگلیسی

• object or person of a particular weight; one who beats, one who hits

پیشنهاد کاربران

بپرس