1 - اجرای قانون: به معنای راه رفتن یا گشت زنی منظم در یک منطقه خاص، که اغلب برای توصیف وظایف افسران پلیس یا پرسنل امنیتی استفاده می شود.
2 - موسیقی: به معنای تولید صدای ریتمیک یا کوبشی، مانند نواختن درام یا ایجاد ضربات با شدت.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Patrol, walk a route, create rhythm, drum.
مثال؛
"The officer pounded a beat in the neighborhood for years, ensuring safety. "
"The drummer pounded a beat that energized the entire crowd. "
"Pounding a beat every night can be exhausting but rewarding. "
2 - موسیقی: به معنای تولید صدای ریتمیک یا کوبشی، مانند نواختن درام یا ایجاد ضربات با شدت.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Patrol, walk a route, create rhythm, drum.
مثال؛
مسیری معمول را طی کردن