potshot

/ˈpɑːˌtʃɑːt//ˈpɒtʃɒt/

معنی: گلوله هوایی
معانی دیگر: (در اصل) تیراندازی شکارچی بی معرفت (رجوع شود به: pothunter)، هدف گیری از فاصله ی کم، تیراندازی آسان، تیر الله بختی، تیر شانسی، اقدام الله بختی، کار شانسی، انتقاد بی خودی، نکوهش بی دلیل، shoot pot : تیر الله بختی انداختن، تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a shot fired randomly at game, esp. in disregard of hunting laws or the rules of the sport.

(2) تعریف: a shot fired at close range or at an easy target.

(3) تعریف: a random attack or criticism, often directed at someone or something that is convenient or relatively defenseless.

- The senators took potshots at the lame duck administration.
[ترجمه گوگل] سناتورها از دولت اردک لنگ عکس گرفتند
[ترجمه ترگمان] سناتورها potshots را در دولت اردک لنگ گذراندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a casual and ineffective action or attempt.

- Their potshots at solving the problem accomplished nothing.
[ترجمه گوگل] تلاش آنها در حل مشکل هیچ نتیجه ای نداشت
[ترجمه ترگمان] توانایی آن ها در حل این مساله هیچ کاری را انجام نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He was taking potshots at neighbourhood cats.
[ترجمه گوگل]داشت از گربه های محله عکس می گرفت
[ترجمه ترگمان]اون رفته بود به گربه های همسایه دست بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The recent criticism of his leadership has included potshots from several leading political journalists.
[ترجمه گوگل]انتقادات اخیر از رهبری او شامل عکس هایی از چندین روزنامه نگار سیاسی برجسته است
[ترجمه ترگمان]انتقاد اخیر از رهبری او شامل potshots از چندین روزنامه نگار برجسته سیاسی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The newspapers took constant potshots at the president.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها مدام به رئیس جمهور حمله می کردند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها مدام به رئیس جمهور potshots می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Somebody took a potshot at him as he drove past.
[ترجمه گوگل]در حالی که داشت از کنارش می گذشت، شخصی به او شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]یک نفر با اتومبیل به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I took a potshot at the rabbit, but missed.
[ترجمه گوگل]من به خرگوش شلیک کردم، اما از دست دادم
[ترجمه ترگمان]یه نگاهی به خرگوش انداختم اما تیرش خطا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Two influential economists take a potshot at financial policymakers. Why don't their criticisms add up?
[ترجمه گوگل]دو اقتصاددان بانفوذ به سیاستگذاران مالی ضربه می زنند چرا انتقادات آنها جمع نمی شود؟
[ترجمه ترگمان]دو اقتصاددان تاثیرگذار از سیاست گذاران مالی انتقاد کرده اند چرا انتقادات خود را به این موضوع افزوده اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But defense testimony showed that Plympton partook in escalating verbal potshots.
[ترجمه گوگل]اما شهادت دفاعی نشان داد که پلیمپتون در تشدید ضربات شفاهی شرکت داشت
[ترجمه ترگمان]اما شهادت دفاعی نشان داد که Plympton در حال افزایش potshots کلامی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گلوله هوایی (اسم)
potshot

انگلیسی به انگلیسی

• shot from close range; random shot, aimless shot
if you take a pot-shot at something or someone, you shoot at them without taking the time to aim carefully; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس