potentially

/pəˈten.tʃə.li//pəˈten.tʃə.li/

بالقوه، با داشتن استعداد، چنانکه پس از مدتی کارگرباشد، دروجه التزامی

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: possibly.

جمله های نمونه

1. The organization helped defuse potentially violent situations.
[ترجمه گوگل]این سازمان به خنثی کردن شرایط بالقوه خشونت آمیز کمک کرد
[ترجمه ترگمان]این سازمان به خنثی کردن وضعیت های بالقوه خشونت آمیز کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many Britons will still fear the potentially ruinous costs of their legal system.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بریتانیایی ها همچنان از هزینه های بالقوه مخرب سیستم حقوقی خود می ترسند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از انگلیسی ها هنوز از هزینه های بالقوه ویرانگر سیستم قانونی خود می ترسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had one potentially decisive factor in his favour: the element of surprise.
[ترجمه گوگل]او یک عامل بالقوه تعیین کننده به نفع خود داشت: عنصر غافلگیری
[ترجمه ترگمان]او یکی از عوامل بالقوه را به نفع خود داشت: عنصر غافلگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It believed the affair was potentially harmful to British aviation.
[ترجمه گوگل]بر این باور بود که این ماجرا به طور بالقوه برای هوانوردی بریتانیا مضر است
[ترجمه ترگمان]این امر بر این باور بود که این موضوع به طور بالقوه برای هوانوردی بریتانیا مضر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was a potentially lethal mixture of drugs.
[ترجمه گوگل]این ترکیبی بالقوه کشنده از داروها بود
[ترجمه ترگمان]این یک ترکیب بالقوه مرگبار از مواد مخدر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lead is potentially damaging to children's health.
[ترجمه گوگل]سرب به طور بالقوه برای سلامت کودکان مضر است
[ترجمه ترگمان]سرب به طور بالقوه به سلامت کودکان آسیب می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hepatitis is a potentially fatal disease.
[ترجمه ۰۰] هپاتیت یک بیماری صد درصد کشنده است.
|
[ترجمه گوگل]هپاتیت یک بیماری بالقوه کشنده است
[ترجمه ترگمان]هپاتیت یک بیماری بالقوه مرگبار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He appeared to be treating the potentially explosive situation with some sensitivity.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او با کمی حساسیت با وضعیت انفجاری احتمالی برخورد می کند
[ترجمه ترگمان]او به نظر می رسد که با کمی حساسیت، با شرایط بالقوه انفجاری برخورد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He's good at defusing potentially explosive situations.
[ترجمه گوگل]او در خنثی کردن موقعیت های بالقوه انفجاری خوب است
[ترجمه ترگمان]او در خنثی سازی موقعیت های بالقوه انفجاری خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All polling methods are potentially open to abuse.
[ترجمه گوگل]همه روش های رای گیری به طور بالقوه در معرض سوء استفاده قرار دارند
[ترجمه ترگمان]همه روش های رای گیری به طور بالقوه برای سو استفاده باز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This crisis is potentially the most serious in the organization's history.
[ترجمه گوگل]این بحران به طور بالقوه جدی ترین بحران در تاریخ سازمان است
[ترجمه ترگمان]این بحران به طور بالقوه جدی ترین موضوع در تاریخ سازمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The water shortage in this country is potentially catastrophic.
[ترجمه گوگل]کمبود آب در این کشور بالقوه فاجعه بار است
[ترجمه ترگمان]کمبود آب در این کشور به طور بالقوه فاجعه آمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cycling is potentially very dangerous in London - you have to keep your wits about you.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری در لندن به طور بالقوه بسیار خطرناک است - شما باید حواس تان به خودتان باشد
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری در لندن به طور بالقوه خطرناک است - شما باید هوش خود را در مورد شما حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With their natural resources they are potentially a very wealthy country.
[ترجمه گوگل]آنها با منابع طبیعی خود به طور بالقوه کشوری بسیار ثروتمند هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها با منابع طبیعی خود، یک کشور بسیار ثروتمند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The disease is potentially fatal.
[ترجمه عرفان] این مریضی به طور بالقوه کشنده است
|
[ترجمه گوگل]این بیماری بالقوه کشنده است
[ترجمه ترگمان]این بیماری بطور بالقوه مرگبار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به صورت کارا

انگلیسی به انگلیسی

• possibly, in a manner of being able to become

پیشنهاد کاربران

بالقوه. احتمالا
مثال:
The fear that automation might displace workers and potentially lead to lots of unemployment
ترس از اینکه ماشینی کردن امکان دارد جای کارگرها را بگیرد و احتمالا منجر به بیکاری زیادی بشود.
احیاناً
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: تَوَندانه

⚫ نگارش به خط لاتین: Tavandāne

⚫ آمیخته از: تَوَند ( potential ) و �‍انه� ( ly )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

احتمالاً، به طور پتانسیلی
مثال: The project is potentially profitable.
این پروژه احتمالاً سودآور است.
دارای پتانسیلِ
a potentially emotional stimulus = محرک دارای پتانسیل هیجانی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : potentiate
✅️ اسم ( noun ) : potency / potential / potentate / potentiality
✅️ صفت ( adjective ) : potent / potential
✅️ قید ( adverb ) : potentially / potently
به احتمال قریب به اتفاق و احتمال فراوان مثلmight
به احتمال قوی
دو معنی دارد : 1 - به طور بالقوه
2 - احتمالا
استعداد داشتن

What is it makes mobile phones potentially harmful?
چه چیزی باعث میشه که" انتظار" بره که تلفن های همراه زیان آور بشن؟
1. Looking forward, Croatia could be a potentially lucrative market for political consultants.
با نگاه به جلو ، کرواسی می تواند یک بازار بالقوه سودآور برای مشاوران سیاسی باشد.
2. After all, of the 42 million hectares of potentially arable land in Zambia, only about three - million is under cultivation.
...
[مشاهده متن کامل]

از این گذشته ، از 42 میلیون هکتار زمین مستعد کشت زامبیا ، فقط حدود سه میلیون زمین زیر کشت است.
3. Thus, sedative effects potentially could accumulate with repeated administration.
بنابراین ، اثرات آرام بخشی به طور بالقوه می تواند با تجویز مکرر روی هم انباشته شود.
Potentially= مستعد، به طور بالقوه

به معنای ( احتمالی ) هست مثلا
If st potentially dangerous happen to you
with the capacity to develop or happen in the future
به طوریکه که
امکان دارد در آینده . . .
قابلیت /تواناییِ . . . دارد
قابلیت/توانایی . . . بودن داره

احتمالا
May happen in the future but it still not happen
Possibly true in the future, but not true now.
احتمالا در اینده صادق است اما اکنون صحیح نیست.
Example: Clearly this is a potentially dangerous situation.
واضح است که این یک وضعیت بالقوه خطرناک است.

مستعد، به طور بالقوه
اتفاقاتی که قرار است بیفتد و هنوز نیوفتاده
اتفاقاتی که در آینده ممکن هست بیافتن ولی درحال حاضر ممکن نیست : - )
قطعا
به طور بالقوه یعنی امکان اتفاق افتادن این حادثه یا ماجرا زیاده
به طور کارآمدی - بطور قطعی - بطور معنی داری
بطور بالقوه
( . Potentially ( adv
:possibly true in the future but not true now. اتفاقاتی ک در آینده امکانش هست بیافتن

پتانسیل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس