potentiality

/pəˌtenʃɪˈælɪti//pəˌtenʃɪˈælɪti/

معنی: عاملیت بالقوه، استعداد نهانی، عاملیت بالفعل
معانی دیگر: امکان، استعداد، یارا، توانش، بالقوه بودگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: potentialities
(1) تعریف: the state of being potential.
متضاد: actuality
مشابه: possibility

(2) تعریف: something that is likely or possible.
مشابه: possibility

- the potentiality of a stock market crash
[ترجمه گوگل] احتمال سقوط بازار سهام
[ترجمه ترگمان] احتمال سقوط بازار سهام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. All of these are quite useful breeds whose potentiality has not been realised.
[ترجمه گوگل]همه اینها نژادهای کاملاً مفیدی هستند که توانایی بالقوه آنها محقق نشده است
[ترجمه ترگمان]همه اینها انواع بسیار مفیدی هستند که توانایی آن ها تحقق نیافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The potentiality in the use of biosensor, immunoassay and enzyme inhibition were great in the rapid detection on the spot.
[ترجمه گوگل]پتانسیل در استفاده از حسگر زیستی، ایمونواسی و مهار آنزیم در تشخیص سریع در محل عالی بود
[ترجمه ترگمان]احتمال استفاده از biosensor، immunoassay و مهار آنزیم در تشخیص سریع نقطه بسیار زیاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ceramic Filter possesses itself of a great potentiality in development.
[ترجمه گوگل]فیلتر سرامیکی از پتانسیل بالایی در توسعه برخوردار است
[ترجمه ترگمان]فیلتر سرامیک خود دارای یک پتانسیل بسیار بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It has potentiality to model complicated medium and can be performed in massively parallel computer.
[ترجمه گوگل]قابلیت مدل‌سازی محیط پیچیده را دارد و می‌تواند در رایانه‌های موازی گسترده انجام شود
[ترجمه ترگمان]آن می تواند محیط پیچیده ای را مدل کند و می تواند در کامپیوتر بسیار موازی اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Creation potentiality of internal decision-making policy covers all management practices. It demands to accumulation and storage of both enterprise strength and ability .
[ترجمه گوگل]پتانسیل ایجاد خط‌مشی تصمیم‌گیری داخلی تمامی شیوه‌های مدیریت را پوشش می‌دهد این نیاز به انباشت و ذخیره سازی قدرت و توانایی سازمانی دارد
[ترجمه ترگمان]سیاست تصمیم گیری درونی همه شیوه های مدیریتی را تحت پوشش قرار می دهد آن مستلزم تجمع و ذخیره هر دو قدرت و توانایی شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So, the lespedeza has great potentiality and market as one series of new-type forage shrub legumes.
[ترجمه گوگل]بنابراین، لسپیدزا به عنوان یک سری از حبوبات بوته ای علوفه ای نوع جدید، پتانسیل و بازار زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، lespedeza دارای پتانسیل بالا و بازار به عنوان یک سری از legumes گیاهی نوع جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Among them, with transglutaminase modifying has heavy development potentiality.
[ترجمه گوگل]در میان آنها، با اصلاح ترانس گلوتامیناز پتانسیل رشد بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]در بین آن ها، با اصلاح transglutaminase، پتانسیل توسعه سنگین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To explore the potentiality of retroviral etiology in human acute myeloid leukemia ( AML ).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی پتانسیل علت رتروویروسی در لوسمی میلوئید حاد انسانی (AML)
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد احتمال این بیماری در سرطان مغز استخوان حاد انسان (AML)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To explore the potentiality of pressure sore development a nd to help clinical nurses to assess the risk factors for pressure sore development.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی پتانسیل ایجاد زخم فشاری و کمک به پرستاران بالینی برای ارزیابی عوامل خطر برای ایجاد زخم فشاری
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد احتمال رشد درد مفاصل و کمک به پرستاران بالینی برای ارزیابی عوامل خطر برای توسعه زخم فشار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The result is a text that operates in the mode of potentiality.
[ترجمه گوگل]نتیجه متنی است که در حالت بالقوه عمل می کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه متنی است که در حالت of عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What is coincident with the modal's event is the infinitive event's potentiality, not its actualization.
[ترجمه گوگل]آنچه با رویداد مدال منطبق است، بالقوه رویداد مصدر است، نه بالفعل شدن آن
[ترجمه ترگمان]آنچه با رویداد موجه منطبق است، پتانسیل رویداد infinitive است، نه به معنای شکوفایی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A great deal hangs upon the species difference, the human capacity of the less subnormal, and the potentiality of normal infants.
[ترجمه گوگل]تا حد زیادی به تفاوت گونه ها، ظرفیت انسانی افراد کمتر غیرعادی و توانایی نوزادان عادی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]یک معامله بزرگ بر فرق بین گونه ها، ظرفیت انسانی of کم تر، و احتمال نوزادان عادی آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rudolf Dreikurs has observed that encouragement implies faith in the child as she is, not in her potentiality.
[ترجمه گوگل]رودولف دریکورز مشاهده کرده است که تشویق مستلزم ایمان به کودک آن گونه که هست است، نه به توانایی او
[ترجمه ترگمان](رادولف Dreikurs)مشاهده کرده است که تشویق به معنای ایمان به کودک است، نه در پتانسیل او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Where do evokes the infinitive as a reality, the modals evoke it as a potentiality.
[ترجمه گوگل]در جایی که do مصدر را به عنوان یک واقعیت برمی انگیزد، مدال ها آن را به عنوان یک بالقوه برمی انگیزند
[ترجمه ترگمان]در جایی که the را به عنوان یک واقعیت تحریک می کند، modals آن را به صورت یک پتانسیل درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In advancing the tenets of racism, Western theorists left no avenue of human potentiality and human activity untouched.
[ترجمه گوگل]در پیشبرد اصول نژادپرستی، نظریه پردازان غربی هیچ راهی برای توانایی های انسانی و فعالیت های انسانی دست نخورده باقی نگذاشتند
[ترجمه ترگمان]نظریه پردازان غربی در پیشبرد اصول نژاد پرستی، هیچ مسیری از فعل و انفعالات انسانی و فعالیت انسانی را دست نخورده گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عاملیت بالقوه (اسم)
potentiality

استعداد نهانی (اسم)
potentiality

عاملیت بالفعل (اسم)
potentiality

انگلیسی به انگلیسی

• latent power, strength that is not visible; hidden characteristics, concealed attributes
if something has potentialities or potentiality, it is capable of being used or developed; a formal word.

پیشنهاد کاربران

توانایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : potentiate
✅️ اسم ( noun ) : potency / potential / potentate / potentiality
✅️ صفت ( adjective ) : potent / potential
✅️ قید ( adverb ) : potentially / potently
بالقوّگی
امکان پذیری
توانایی ، استعداد
ظرفیت

بپرس