potentate

/ˈpoʊtnteɪt//ˈpəʊtnteɪt/

معنی: پادشاه، سلطان، فرمانروای مقتدر، شخص توانا
معانی دیگر: فرمانروای نیرومند، قدرقدرت، قادر مطلق، زعیم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person of great power, such as a ruler.

- The great hall was in readiness for the visit of the rajah and other potentates.
[ترجمه گوگل] تالار بزرگ برای دیدار راجه و دیگر صاحبان قدرت آماده بود
[ترجمه ترگمان] تالار بزرگ برای بازدید پادشاه و دیگر potentates آماده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. About the only way to be a harem-guarding potentate nowadays is to start a cult and brainwash potential concubines about your holiness.
[ترجمه گوگل]امروزه تنها راه برای داشتن یک مقام نگهبان حرمسرا، راه اندازی یک فرقه و شستشوی مغزی صیغه های بالقوه در مورد قداست خود است
[ترجمه ترگمان]در این روزها تنها راه رسیدن به یکی از حرمسرا هاست که وظیفه دارد a را درباره تقدس خود شستشوی مغزی داده و شستشوی مغزی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Or even some other foreign potentate . . . ?
[ترجمه گوگل]یا حتی برخی از قدرت های خارجی دیگر ?
[ترجمه ترگمان]یا حتی یه شخص قدرتمند دیگه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Like any Eastern potentate he was celebrated for his wives.
[ترجمه گوگل]او مانند هر مقام شرقی برای همسرانش مورد تجلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مثل هر فرد potentate شرقی که برای همسران او جشن گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. City prayers were vain against the great rural potentate.
[ترجمه گوگل]دعاهای شهر در برابر قدرتمندان بزرگ روستایی بیهوده بود
[ترجمه ترگمان]دعاهای شهر بر علیه حاکم بزرگ روستایی بی فایده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From the aproned pot scrubber to the flanneled potentate, everybody liked me, everybody petted me.
[ترجمه گوگل]از اسکرابر قابلمه‌ای با پیش‌بند گرفته تا گلدان فلانل، همه مرا دوست داشتند، همه مرا نوازش می‌کردند
[ترجمه ترگمان]از the، scrubber و the، همه از من خوششان می آمد، همه مرا نوازش می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They might didn't agree with potentate but still performed as soldiers.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است با قدرت موافق نبودند اما همچنان به عنوان سرباز عمل می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است با حاکم موافقت نکنند، اما همچنان به عنوان سرباز عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only George IV, who became potentate in 1820, and prince heptad, who reigned from 190 were kings-in-waiting for longer, spending 58 and 59 years respectively as heirs to the throne.
[ترجمه گوگل]فقط جرج چهارم که در سال 1820 صاحب قدرت شد و شاهزاده هپتاد که از سال 190 سلطنت کرد، پادشاهانی طولانی تری در انتظار بودند و به ترتیب 58 و 59 سال را به عنوان وارث تاج و تخت سپری کردند
[ترجمه ترگمان]تنها جورج چهارم، که در سال ۱۸۲۰ حاکم شد، و پرنس heptad، که از ۱۹۰ نفر برتر بود، مدت بیشتری منتظر ماند، ۵۸ و ۵۹ سال را به عنوان وارث تاج و تخت گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From aproned pot - scrubber to the flanneled potentate, everybody liked me, everybody petted me.
[ترجمه گوگل]از دیگ پیش بند - اسکرابر گرفته تا گلدان فلانل، همه مرا دوست داشتند، همه مرا نوازش کردند
[ترجمه ترگمان]از aproned، به to و flanneled، همه از من خوششان می آمد، همه مرا نوازش می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bishoprics were most commonly the reward for service to one or other important secular potentate.
[ترجمه گوگل]اسقف‌ها معمولاً پاداشی برای خدمت به یک یا دیگر قدرت‌های مهم سکولار بودند
[ترجمه ترگمان]Bishoprics در خدمت یکی از فرمانروایان مهم دولتی به شمار می آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sources say Gumbel was summoned there by none other than the potentate of Microsoft himself, Bill Gates.
[ترجمه گوگل]منابع می گویند که گامبل توسط کسی جز یکی از صاحبان قدرت خود مایکروسافت، یعنی بیل گیتس، به آنجا احضار نشده است
[ترجمه ترگمان]طبق گفته بیل گیتس، چنین منابعی در آنجا توسط هیچ جز حاکم مایکروسافت، توسط هیچ کس احضار نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Constantine's position was not so surprising in an essentially pagan potentate of warlike disposition.
[ترجمه گوگل]موقعیت کنستانتین در یک روحیه جنگجویانه که اساساً بت پرستی بود چندان شگفت آور نبود
[ترجمه ترگمان]موقعیت کنستانتین در یکی از فرمانروایان warlike که در اصل pagan بود، چندان شگفت انگیز نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was now one of a group of oriental beauties who, in the second act of the comic opera, were paraded by the vizier before the new potentate as the treasures of his harem.
[ترجمه گوگل]او اکنون یکی از آن دسته از زیبایی‌های شرقی بود که در دومین عمل از اپرای کمیک، وزیر به عنوان گنجینه حرمسرا در برابر صاحب قدرت جدید رژه می‌رفت
[ترجمه ترگمان]اکنون یکی از a of شرقی بود که در پرده دوم اپرای کمدی توسط وزیر vizier در مقابل حاکم جدید و به عنوان گنجینه of رژه می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. People rose up against the despotic rule of their potentate.
[ترجمه گوگل]مردم علیه حکومت استبدادی قدرت خود قیام کردند
[ترجمه ترگمان]مردم بر خلاف حکومت مستبدانه قدرت و قدرت their قیام می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پادشاه (اسم)
sovereign, king, monarch, shah, potentate, rex, sovran

سلطان (اسم)
sovereign, king, monarch, sultan, potentate

فرمانروای مقتدر (اسم)
potentate

شخص توانا (اسم)
potentate

انگلیسی به انگلیسی

• powerful and influential person, one with great authority (i.e. ruler, monarch, etc.)
a potentate is a ruler who has direct power over his people; a formal word.

پیشنهاد کاربران

حاکم
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : potentiate
✅️ اسم ( noun ) : potency / potential / potentate / potentiality
✅️ صفت ( adjective ) : potent / potential
✅️ قید ( adverb ) : potentially / potently
فرمانروای مقتدر
فرمانروامقتدر

بپرس