potbelly

/pɒtˈbeli//pɒtˈbeli/

شکم بیرون زده، شکم خیک مانند، شکم گنده، ادم شکم گنده، شکم گنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: potbellies
مشتقات: potbellied (adj.)
(1) تعریف: a large, round, protruding abdomen.

(2) تعریف: a cast-iron stove with a round, protuberant body.

جمله های نمونه

1. If he does have a potbelly, it is concealed within his well-tailored uniform.
[ترجمه a.g] اگر او یک شکم بزرگ داشته باشد زیر لباس پنهان شده است
|
[ترجمه گوگل]اگر او شکم دارد، آن را در یونیفرم خوش دوخت او پنهان می کند
[ترجمه ترگمان]اگر او یک potbelly داشته باشد، در درون لباس مناسب خود پنهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We slept in bunks around a pot-bellied stove.
[ترجمه گوگل]دو طبقه دور یک اجاق گازی می خوابیدیم
[ترجمه ترگمان]ما روی تخت دراز کشیدیم و خوابیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The adults in the intestine may cause pot-belly, with failure to thrive, and occasional diarrhoea.
[ترجمه گوگل]بزرگسالان در روده ممکن است باعث ایجاد شکم گلدان، با ناتوانی در رشد، و اسهال گاه به گاه شوند
[ترجمه ترگمان]بزرگسالان در روده ممکن است موجب شکمی بزرگ، با شکست در رشد، و گاهی اسهال شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Signs of a roundworm infection in puppies are likely to be a pot-bellied appearance and poor coat condition.
[ترجمه گوگل]نشانه‌های عفونت کرم گرد در توله‌سگ‌ها احتمالاً ظاهری شکم‌دار و وضعیت بد پوشش است
[ترجمه ترگمان]علائم عفونت roundworm در توله سگ به احتمال زیاد ظاهری با شکم و شرایط پوشش ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ego of Arpaio is like the pot-bellied engine of an old steam locomotive.
[ترجمه گوگل]ایگوی آرپایو مانند موتور شکمی یک لوکوموتیو بخار قدیمی است
[ترجمه ترگمان]ضمیر Arpaio مانند موتور - با شکم بخار قدیمی لوکوموتیو بخار قدیمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He remembered those pot-bellied children in Nairobi and he wanted the facts.
[ترجمه مهدی] او آن کودکان با شکم های بیرون زده را در نایروبی به خاطر آورد و خواست حقیقت را کشف کند
|
[ترجمه گوگل]او آن بچه‌های شکم‌دار در نایروبی را به خاطر می‌آورد و حقایق را می‌خواست
[ترجمه ترگمان]او این کودکان - را در نایروبی به یاد آورد و او این حقایق را می خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The till jangled like a fire alarm, and Croughton the pot-bellied potman was already in a lather.
[ترجمه گوگل]تیغه مانند زنگ آتش به صدا در آمد و کروتون پاتمن شکم‌دار قبلاً کف کرده بود
[ترجمه ترگمان]تا این که صدای آژیر آتش به گوش رسید و در حالی که آب شور در حال خواب بود، کف صابون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A large pot-bellied stove dominates the room.
[ترجمه گوگل]یک اجاق بزرگ با شکم قابلمه ای بر اتاق مسلط است
[ترجمه ترگمان]یک بخاری بزرگ با شکم بزرگ بر اتاق مسلط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They left behind the pot-bellied shearer who had played him previously.
[ترجمه گوگل]آنها قیچی شکم پاتی را که قبلاً او را بازی کرده بود، پشت سر گذاشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها پشت the با شکم pot که قبلا او را بازی کرده بودند جا ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's tired of his potbelly and vows to start walking.
[ترجمه F.s] او از شکم گندش خسته شده و قول داده تا راه رفتن را شروع کند
|
[ترجمه AFSH] او از شکم بیرون زده اش خسته شده و قول داده که راه رفتن را ( برای از بین بردن شکمش ) آغاز کند
|
[ترجمه گوگل]او از شکم خود خسته شده است و نذر می کند که راه رفتن را شروع کند
[ترجمه ترگمان]از potbelly خسته شده و قول می دهد که راه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is short and fat with a potbelly. His hands have ten deep dimples at the root of every finger.
[ترجمه گوگل]او کوتاه قد و چاق با شکم است دستان او ده گودی عمیق در ریشه هر انگشت دارد
[ترجمه ترگمان]کوتاه قد و چله با یه شکم گنده دستش ده چال عمیقی در ریشه هر انگشت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He hitched his trousers up over his potbelly.
[ترجمه گوگل]شلوارش را روی شکمش کشید
[ترجمه ترگمان]شلوارش را روی شکمش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your potbelly is getting a little smaller, too.
[ترجمه گوگل]شکم شما نیز کمی کوچکتر می شود
[ترجمه ترگمان]شکمت هم داره یکم کوچک تر میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Excess abdominal fat and potbelly would be gone.
[ترجمه گوگل]چربی اضافی شکم و شکم از بین می رود
[ترجمه ترگمان]چربی شکمی و شکم گنده می میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Every one in her family has a potbelly.
[ترجمه گوگل]هر کس در خانواده او یک شکم دارد
[ترجمه ترگمان]همه خونواده اش یه شکم گنده دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• protruding stomach, large belly, rounded stomach
protruding belly
someone who has a pot belly has a round, fat stomach which sticks out.

پیشنهاد کاربران

پاسخ به عبدالرضا :
1 - در زبان ترکی واژه ای به شکل پوتا وجود ندارد بلکه آن برگرفته از واژه پوتاک فارسی به معنی ظرفی که در آن فلزات را ذوب مب نمایند می باشد و حتی به شکل پیتتیخ نیز در ترکی تلفظ می شود.
2 - زبان آلتایی ترکی هیچ ارتباطی با زبانهای اروپایی ندارد .
شکم گنده از لغت تورکی پوتا بلی گرفته شده است پوتا در تورکی گنده بل نیز کمر لی نیز علامت نسبت است که عین این کلمه وارد انگلیسی شده است
پهلو
چربی دور شکم
Noticeably fat/round stomach
شکم گنده
round stomach
چربی دور شکم

بپرس