اسم ( noun )حالات: potbellies مشتقات: potbellied (adj.)
• (1)تعریف: a large, round, protruding abdomen.
• (2)تعریف: a cast-iron stove with a round, protuberant body.
جمله های نمونه
1. If he does have a potbelly, it is concealed within his well-tailored uniform.
[ترجمه a.g] اگر او یک شکم بزرگ داشته باشد زیر لباس پنهان شده است
|
[ترجمه گوگل]اگر او شکم دارد، آن را در یونیفرم خوش دوخت او پنهان می کند [ترجمه ترگمان]اگر او یک potbelly داشته باشد، در درون لباس مناسب خود پنهان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We slept in bunks around a pot-bellied stove.
[ترجمه گوگل]دو طبقه دور یک اجاق گازی می خوابیدیم [ترجمه ترگمان]ما روی تخت دراز کشیدیم و خوابیدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The adults in the intestine may cause pot-belly, with failure to thrive, and occasional diarrhoea.
[ترجمه گوگل]بزرگسالان در روده ممکن است باعث ایجاد شکم گلدان، با ناتوانی در رشد، و اسهال گاه به گاه شوند [ترجمه ترگمان]بزرگسالان در روده ممکن است موجب شکمی بزرگ، با شکست در رشد، و گاهی اسهال شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Signs of a roundworm infection in puppies are likely to be a pot-bellied appearance and poor coat condition.
[ترجمه گوگل]نشانههای عفونت کرم گرد در تولهسگها احتمالاً ظاهری شکمدار و وضعیت بد پوشش است [ترجمه ترگمان]علائم عفونت roundworm در توله سگ به احتمال زیاد ظاهری با شکم و شرایط پوشش ضعیف است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The ego of Arpaio is like the pot-bellied engine of an old steam locomotive.
[ترجمه گوگل]ایگوی آرپایو مانند موتور شکمی یک لوکوموتیو بخار قدیمی است [ترجمه ترگمان]ضمیر Arpaio مانند موتور - با شکم بخار قدیمی لوکوموتیو بخار قدیمی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He remembered those pot-bellied children in Nairobi and he wanted the facts.
[ترجمه مهدی] او آن کودکان با شکم های بیرون زده را در نایروبی به خاطر آورد و خواست حقیقت را کشف کند
|
[ترجمه گوگل]او آن بچههای شکمدار در نایروبی را به خاطر میآورد و حقایق را میخواست [ترجمه ترگمان]او این کودکان - را در نایروبی به یاد آورد و او این حقایق را می خواست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The till jangled like a fire alarm, and Croughton the pot-bellied potman was already in a lather.
[ترجمه گوگل]تیغه مانند زنگ آتش به صدا در آمد و کروتون پاتمن شکمدار قبلاً کف کرده بود [ترجمه ترگمان]تا این که صدای آژیر آتش به گوش رسید و در حالی که آب شور در حال خواب بود، کف صابون زده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A large pot-bellied stove dominates the room.
[ترجمه گوگل]یک اجاق بزرگ با شکم قابلمه ای بر اتاق مسلط است [ترجمه ترگمان]یک بخاری بزرگ با شکم بزرگ بر اتاق مسلط است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They left behind the pot-bellied shearer who had played him previously.
[ترجمه گوگل]آنها قیچی شکم پاتی را که قبلاً او را بازی کرده بود، پشت سر گذاشتند [ترجمه ترگمان]آن ها پشت the با شکم pot که قبلا او را بازی کرده بودند جا ماندند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He's tired of his potbelly and vows to start walking.
[ترجمه F.s] او از شکم گندش خسته شده و قول داده تا راه رفتن را شروع کند
|
[ترجمه AFSH] او از شکم بیرون زده اش خسته شده و قول داده که راه رفتن را ( برای از بین بردن شکمش ) آغاز کند
|
[ترجمه گوگل]او از شکم خود خسته شده است و نذر می کند که راه رفتن را شروع کند [ترجمه ترگمان]از potbelly خسته شده و قول می دهد که راه برود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is short and fat with a potbelly. His hands have ten deep dimples at the root of every finger.
[ترجمه گوگل]او کوتاه قد و چاق با شکم است دستان او ده گودی عمیق در ریشه هر انگشت دارد [ترجمه ترگمان]کوتاه قد و چله با یه شکم گنده دستش ده چال عمیقی در ریشه هر انگشت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He hitched his trousers up over his potbelly.
[ترجمه گوگل]شلوارش را روی شکمش کشید [ترجمه ترگمان]شلوارش را روی شکمش کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Your potbelly is getting a little smaller, too.
[ترجمه گوگل]شکم شما نیز کمی کوچکتر می شود [ترجمه ترگمان]شکمت هم داره یکم کوچک تر میشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Excess abdominal fat and potbelly would be gone.
[ترجمه گوگل]چربی اضافی شکم و شکم از بین می رود [ترجمه ترگمان]چربی شکمی و شکم گنده می میره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Every one in her family has a potbelly.
[ترجمه گوگل]هر کس در خانواده او یک شکم دارد [ترجمه ترگمان]همه خونواده اش یه شکم گنده دارن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• protruding stomach, large belly, rounded stomach protruding belly someone who has a pot belly has a round, fat stomach which sticks out.