pot

/ˈpɑːt//pɒt/

معنی: قابلمه، دیگ، سبو، گلدان، کتری، دیگچه، قوری، اب پاش، ماری جوانا وسایرمواد مخدره، هر چیز برجسته و دیگ مانند، در گلدان گذاشتن، در گلدان محفوظ داشتن، در دیگ پختن
معانی دیگر: (ظرف گرد به هر اندازه و از فلز یا سفال یاشیشه) دیگ، کرنگ، کماجدان، دیزی، پاتیل، لوید، بستو، یک کوزه می (یا مشروب الکلی دیگر)، در دیگ یا گلدان و غیره گذاشتن، ظرف و محتوای آن، رجوع شود به: potful، مشروب (الکلی)، (خودمانی - با: the) مستراح، (خودمانی - قمار) همه ی پول شرط بندی شده، مبلغ روی میز، (بازی ورق) بانک، گلدان (flowerpot هم می گوینـد)، (عامیانه)potshot رجوع شود به:، شکم گنده (رجوع شود به: potbelly)، در بستو و غیره نگهداری کردن، در دیگ و غیره پختن، (با تفنگ) شکار کردن، تیر اندازی کردن، (عامیانه) به دست آوردن، گیر آوردن، گیر انداختن، پول هنگفت، (خودمانی) ماری جوانا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: go to pot
(1) تعریف: a deep round container made of metal, glass, or clay, used for cooking food.
مشابه: cooker, Dutch oven, kettle, pan, saucepan

(2) تعریف: the contents of such a container.

- a pot of stew
[ترجمه Pooya moein ] یک قابلمه خورشت
|
[ترجمه گوگل] یک قابلمه خورش
[ترجمه ترگمان] یک ظرف سوپ،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the total amount of money gambled at a single time.
مترادف: jackpot, kitty, stakes
مشابه: ante, bank, bet, bets, pool, stake, wagers

- a card game with a twenty-dollar pot
[ترجمه شریفی] ورق بازی به شرط بیست دلار
|
[ترجمه گوگل] یک بازی ورق با یک قابلمه بیست دلاری
[ترجمه ترگمان] یک بازی ورق با یک قوری بیست دلاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: any of various containers that are somewhat deep and round and used for purposes other than cooking.
مشابه: container, receptacle, vessel

- a flower pot
[ترجمه علی شایسته] یک گلدان گل
|
[ترجمه هیچ] گلدان گل
|
[ترجمه گوگل] یک گلدان گل
[ترجمه ترگمان] یک کوزه گل …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a chamber pot
[ترجمه گوگل] یک گلدان مجلسی
[ترجمه ترگمان] یک کوزه اتاق،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pots, potting, potted
(1) تعریف: to put into a pot.

(2) تعریف: to preserve (food) in a pot.
مشابه: can, preserve

(3) تعریف: to shoot (game birds that are at rest).
مشابه: shoot
اسم ( noun )
• : تعریف: (slang) marijuana.
مترادف: grass, herb, marijuana, weed
مشابه: dope, joint, reefer

جمله های نمونه

1. a pot from which issued the savor of fish
دیگی که از آن بوی ماهی برمی خاست

2. a pot of gold
یک خمره طلا

3. a pot of jam
یک بستو مربا

4. a pot of soup
یک دیگ آبگوشت

5. a pot of tea
یک قوری چای

6. the pot calls the kettle black
دیگ به دیگ میگه روت سیاه

7. a hot pot will spoil the table's polish
دیگ داغ جلای میز را از بین می برد.

8. bring a pot of wine so that we may drink
یک کوزه می بیار تا نوش کنیم.

9. put the pot on the burner
دیگ را روی چراغ بگذار.

10. a clay pot
دیگ سفالین،دیزی

11. a watched pot never boils
دیگی که به آن نگاه بکنند هرگز جوش نمی آید،اگر اقدام نکنی و به انتظار این باشی که چیزها خود بخود انجام بشوند مایوس خواهی شد

12. go to pot
خراب شدن،مخروبه شدن،روبه زوال نهادن

13. don't let the pot boil dry
نگذار (آب) دیگ بجوشد و تمام شود.

14. the top of a pot
در دیگ

15. boiling milk flowed over the pot
شیر جوشان از دیگ سررفت.

16. he polished off the whole pot of rice in five minutes!
ظرف پنج دقیقه همه ی دیگ پلو را خورد!

17. the building is going to pot
ساختمان دارد مخروبه می شود.

18. australia is also becoming a melting pot
استرالیا نیز دارد تبدیل به یک کشور چند ملیتی می شود.

19. he emptied the jug into a pot
او محتویات کوزه را در دیگ ریخت.

20. the cook dipped the soup from the pot
آشپز (با ملاقه) آبگوشت را از دیگ کشید.

21. to skim the froth from the top of a pot
کف روی دیگ را گرفتن

22. first sauté the vegetables and the meat; then throw them in the pot
اول سبزی ها و گوشت را کمی سرخ کن و سپس در دیگ بریز.

23. Fair words will not make the pot play.
[ترجمه گوگل]سخنان منصفانه باعث بازی گلدان نمی شود
[ترجمه ترگمان]کلمات عادلانه بازی را نخواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Every potter praises his own pot.
[ترجمه گوگل]هر کوزه گری کوزه خودش را می ستاید
[ترجمه ترگمان]هر پاتر از دیگ خودش تعریف می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. A little pot [pan] is soon hot.
[ترجمه گوگل]یک قابلمه کوچک به زودی داغ می شود
[ترجمه ترگمان]یک قابلمه کوچک به زودی داغ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. A watched pot is long in boiling.
[ترجمه گوگل]یک قابلمه تماشا شده در حال جوشیدن طولانی است
[ترجمه ترگمان]یک قابلمه بزرگ در حال جوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The republic is a melting pot of different nationalities.
[ترجمه نارین] این جمهوری ترکیبی از ملیت های مختلف است.
|
[ترجمه گوگل]جمهوری دیگ ذوب ملیت های مختلف است
[ترجمه ترگمان]این جمهوری یک دیگ ذوب از ملیت های مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. There's some fresh tea in the pot.
[ترجمه گوگل]مقداری چای تازه در قابلمه است
[ترجمه ترگمان]یک چای تازه در دیگ هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابلمه (اسم)
autoclave, pot, saucepan

دیگ (اسم)
furnace, pot, caldron, cauldron

سبو (اسم)
pot, pitcher, jar, crock, stoup

گلدان (اسم)
pot, vase, urn, jardiniere

کتری (اسم)
pot, kettle, skillet

دیگچه (اسم)
pot, kettle, skillet

قوری (اسم)
pot

اب پاش (اسم)
pot, spray, sprinkler

ماری جوانا وسایرمواد مخدره (اسم)
pot

هر چیز برجسته و دیگ مانند (اسم)
pot

در گلدان گذاشتن (فعل)
pot

در گلدان محفوظ داشتن (فعل)
pot

در دیگ پختن (فعل)
pot

تخصصی

[برق و الکترونیک] پات واژه عامیانه پتانسیومتر.
[زمین شناسی] دیگ مانند - در زغال سنگ :الف)کف دیگ - ب) کف دیگچال پرشیب(بستر دریا) - در زمین ریخت شناسی:یک واژه کلی برای هر چاله، گودال یا تورفتگی که بطور طبیعی در زمین ایجاد شده باشد(و گاهی حاوی آب) . - در لایه منجمد دائمی در اعماق زمین :کانسار رسوبی دیگ مانند در مواد میزبان مختلف. دیگ های مشخص Upland Gravels ماریلند و ویرجینیا با عرض 2 تا 8 متر ؛آنها ترکیبی از سیلت ماسه ای-شنی در شن می باشند. منشأ یخبندان فصلی برای آن پیشنهاد می شود.(کونانت و دیگران،1976). - در لرزه شناسی:مترادف محاوره ای آشکارساز لرزه ای - در غارشناسی :غار قائم

انگلیسی به انگلیسی

• container used for cooking; earthenware, ceramic vessel; central pile of money in a poker game; large sum of money (slang); marijuana, hashish (slang)
place in a pan or other container for cooking; plant plants in a container; shoot at close range
a pot is a deep, round container used for cooking, or a round container for paint or some other thick liquid.
a pot is also a round container, usually made of earthenware or plastic, which is used for growing plants in.
you can use pot to refer to a pot and its contents, or to the contents only.
you can also use pot to refer to a teapot or coffee pot, with or without its contents, or to the contents only.
if you pot a plant, you put it into a flowerpot filled with earth, so that it can grow there.
pot is the same as cannabis; an informal use.
see also potted, chamber pot, chimney pot, lobster pot, melting pot, pot belly, pot plant, pot roast.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
“I’ll be right back, I need to use the pot. ”
In a casual conversation, a person might ask, “Do you know where the pot is in this place?”
When discussing bathroom renovations, a homeowner might say, “We’re thinking of getting a new pot for the guest bathroom. ”
سفال
pottery: someone who makes pots
گلدان، قابلمه
مثال: She planted flowers in the pot on the windowsill.
او گل ها را در گلدان روی پنجره کاشت.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
دیگ
pot 9 ( n ) the pot =a toilet
POT
pot 8 ( n ) =a large stomach that sticks out; a potbelly
POT
pot 6 ( n ) marijuana
POT
pot 7 ( n ) ( also potshot ) =a shot that someone fires without aiming carefully, e. g. He took a pot at the neighbour's cat with his air rifle.
POT
pot 5 ( n ) =the total amount of money that is bet in a card game
POT
pot 3 ( n ) teapot
POT
pot 4 ( n ) money pot
POT
pot 2 ( n ) =a container of various kinds, made for a particular purpose, e. g. a coffee pot.
POT
pot 1 ( n ) ( pɑt ) =a deep round container used for cooking things in, e. g. pots and pans.
POT
pot: قابلمه
Saucepan: UK
Pot: US
۱. گلدان
۲. قابلمه
۳. توالت فرنگی
۴. ماری جوانا = وید = علف = شاهدانه = گل = کانابیس = حشیش ( که پروسد شده ی ماری جوانا هست )
۵. کشتن یک حیوان یا پرنده
۶. شوتیدن توپ در بازی اسنوکر

...
[مشاهده متن کامل]

noun
[noncount] informal : marijuana
◀️an ounce of pot
◀️a pot smoker/plant
◀️ ? Who tf is she
Sha'carri Richardson
US Runner that wasn't able to compete in the Olympics because she smoked pot. Has posted support about Chris Brown assaulting Rihanna. Has posted homophobic statements. Liked racist tweets about Jamaicans.
She needs a flip phone to stay out of trouble.

در متالورژی علم مواد به معنی "بوته" است.
در متون رسمی به معنای " ظرف و دیگ"،
در متون عامیانه به معنای "شکم برآمده و ماری جوانا".
هر چیز برجسته و دیگ مانند
slang
cannabis used as a drug in any form, such as leaves ( marijuana or hemp ) or resin ( hashish )
اصطلاح عامیانه
شاهدانه، علف، ماری جوانا، حشیش ( از صمغ گیاه شاهدانه )
a pot smoker
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pot• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cannabis
قوری هم معنی میده
She would leave before dawn while Noelle was still asleep, a pot of coffee brewed for her, a plate of biscuits left steaming on the counter
کتاب What's Mine and Yours
نوشته ی
Naima Coster
قلک، جوایز
کوزه
علف

معامله
به معنی دیگ یا قابلمه
ظرف سفالی
به عنوان کلمه ای مترادف با pottery هم به کار می رود
به معنی دیگ، قابلمه
در آشپزی فقط به معنای دیگ یا قابلمه میباشد بقیه چیز ها مثل ماهی تابه و غیره اسم دیگری دارند
Pot به معنی ماریجوانا هم میباشد .
Round dish of any size and of metal or pottery
ب معنی ظرف هایی که آثار و تکه های ان از زمان گذشته روی زمین و درون خاک به جا مانده
یا
ظلوف سفالی قدیمی که دران جواهر و غذا میریختند
به معنی دیگ. قابلمه
ظرف ( شیمی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس