posy

/ˈpoʊzi//ˈpəʊzi/

معنی: دسته گل، کلمات حک شده بر انگشتری
معانی دیگر: (در اصل) مطلب حک شده بر انگشتر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: posies
• : تعریف: a flower, or small bouquet of flowers.

جمله های نمونه

1. Heartsease makes a sweet Victorian posy.
[ترجمه گوگل]Heartsease یک پوزی شیرین ویکتوریایی می سازد
[ترجمه ترگمان]Heartsease یک دسته گل زیبا به نام ویکتوریا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was looking at the posy of Neapolitan violets that had just arrived from Alfred.
[ترجمه گوگل]او به ژست بنفشه ناپلی نگاه می کرد که تازه از آلفرد آمده بود
[ترجمه ترگمان]او به دسته گل بنفشه ای ناپلی که تازه از آلفرد وارد شده بود، نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Posy Simmonds' whimsical humour comes as a welcome relief in a medium that is surprisingly low on laughs.
[ترجمه گوگل]طنز عجیب پوسی سیموندز در رسانه‌ای که به طرز شگفت‌انگیزی کم خنده است، به عنوان تسکین دهنده‌ای است
[ترجمه ترگمان]posy humour (whimsical Simmonds Simmonds)به عنوان یک تسکین خوشایند در یک محیط به وجود می آید که به طرز شگفت انگیزی می خندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Helen remembered the posy of flowers from the garden that she had tried to fix to the coffin lid with sellotape.
[ترجمه گوگل]هلن گلهای باغ را به یاد آورد که سعی کرده بود با نوار چسب به درب تابوت ببندد
[ترجمه ترگمان](هلن دسته گل را از باغ به یاد آورد که سعی کرده بود در تابوت را با sellotape ثابت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For cartoonists like Mel Calman and Posy Simmonds, success comes from making a picture say a thousand words.
[ترجمه گوگل]برای کاریکاتوریست هایی مانند مل کالمن و پوسی سیموندز، موفقیت از ساختن یک عکس برای گفتن هزاران کلمه حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]برای cartoonists مثل مل Calman و posy Simmonds، موفقیت از تبدیل یک تصویر به هزاران کلمه به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Martina carried a posy and Claire a basket of similar flowers to the bride.
[ترجمه گوگل]مارتینا پوزی و کلر سبدی از گلهای مشابه را برای عروس حمل کردند
[ترجمه ترگمان]مارتینا یک دسته گل و کلیر را سبدی از گل های مشابه برای عروس حمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The entire rose stem and posy can be folded in the palm. Loose your hand and the whole bunch of flowers can popup automatically.
[ترجمه گوگل]کل ساقه و پوسی گل رز را می توان در کف دست تا کرد دست خود را رها کنید و کل دسته گل ها می توانند به طور خودکار ظاهر شوند
[ترجمه ترگمان]کل شاخه گل رز و دسته گل را می توان در کف دست جمع کرد رها کردن دست و دست دادن یک مشت گل می تواند به طور خودکار واشو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He picked a posy of flowers, but because of the weight of his armour he fell into the river.
[ترجمه گوگل]او گلی از گل چید، اما به دلیل سنگینی زرهش در رودخانه افتاد
[ترجمه ترگمان]دسته گل را برداشت، اما به خاطر وزن زره او به رودخانه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The film is based on Posy Simmonds' comic strip, a reworking of Thomas Hardy's Far From The Madding Crowd.
[ترجمه گوگل]این فیلم بر اساس کمیک استریپ پوسی سیموندز ساخته شده است که بازسازی فیلم دور از دیوانه توماس هاردی است
[ترجمه ترگمان]این فیلم براساس نوار خنده دار posy دز، یعنی بازسازی توماس هاردی تا دور از The Crowd ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Secondly, oracle and posy are the earliest fonts we could see at present.
[ترجمه گوگل]ثانیا، اوراکل و پوسی اولین فونت‌هایی هستند که در حال حاضر می‌توانیم ببینیم
[ترجمه ترگمان]دوم، غیب گوی و posy اولین fonts هستند که در حال حاضر می توانیم ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So it is unique minority sculpt and posy different from mid-region bronze culture at hte same age.
[ترجمه گوگل]بنابراین مجسمه و پوزی منحصر به فرد اقلیت با فرهنگ برنزی منطقه میانی در همان سن متفاوت است
[ترجمه ترگمان]بنابراین این یک نمونه منحصر به فرد، که با فرهنگ برنز میانی در همان سن، متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then to the florists, you deserve a posy.
[ترجمه گوگل]سپس به گلفروشان، شما سزاوار یک پوزی هستید
[ترجمه ترگمان]سپس به طرف گل فروشی، شما لایق یک دسته گل هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first time she brought him flowers - a posy of crocuses in a glass jar - he suddenly and unaccountably wept.
[ترجمه گوگل]اولین باری که او برای او گل آورد - یک پوسی از کروکوس در یک ظرف شیشه ای - ناگهان و بی حساب گریه کرد
[ترجمه ترگمان]اولین باری که برایش گل می چید، یک دسته گل زنبق روی یک ظرف شیشه ای - ناگهان و بی دلیل گریه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But instead of finding it overgrown with weeds, a pretty posy of artificial flowers stood on the well-groomed plot.
[ترجمه گوگل]اما به جای اینکه آن را با علف های هرز بیش از حد رشد کرده باشند، یک گل زیبا از گل های مصنوعی روی زمین آراسته قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]اما به جای آن که آن را از علف های هرز پوشیده باشد، یک دسته گل مصنوعی بر روی یک قطعه خوب آراسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. MY flowers were like milk and honey and wine ; I bound them into a posy with a golden ribbon, but they escaped my watchful care and fled away, and only the ribbon remains. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]گلهای من مانند شیر و عسل و شراب بودند من آنها را با یک روبان طلایی به گلدانی بستم، اما آنها از مراقبت مراقب من فرار کردند و فرار کردند و فقط نوار باقی مانده است فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]گل های من مثل شیر و عسل و شراب بودند؛ آن ها را با یک روبان طلایی به یک دسته گل تبدیل کردم، اما آن ها از مراقبت گوش به زنگ من فرار کردند و فرار کردند و فقط نوار تیر باقی مانده بود لغت نامه از جمله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دسته گل (اسم)
bouquet, nosegay, posy

کلمات حک شده بر انگشتری (اسم)
posy

انگلیسی به انگلیسی

• flower; bunch of flowers, bouquet; short poetic verse or sentimental inscription (archaic)
a posy is a small bunch of flowers.

پیشنهاد کاربران

دسته ی کوچیک گل
متنی که پشت ( قسمت داخلی حلقه ) حک می شه

بپرس