postural

/ˈpɒst͡ʃərəl//ˈpɒst͡ʃərəl/

معنی: کیفیتی، وضعی
معانی دیگر: وضعی، کیفیتی

جمله های نمونه

1. Children can develop bad postural habits from quite an early age.
[ترجمه گوگل]کودکان از سنین پایین می توانند عادات بد وضعیتی را ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]کودکان می توانند عادت های بد postural را از سنین کم توسعه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The forward-tilting chair allows the spine and the postural muscles to support and balance the body naturally.
[ترجمه گوگل]صندلی رو به جلو به ستون فقرات و ماهیچه های وضعیتی اجازه می دهد تا بدن را به طور طبیعی پشتیبانی و متعادل کنند
[ترجمه ترگمان]صندلی جلو متمایل به جلو به ستون فقرات و ماهیچه های منقبض اجازه می دهد که بدن را به طور طبیعی نگه دارد و متعادل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And the idea that postural or emotional changes could bring on purring also seems far-fetched.
[ترجمه گوگل]و این ایده که تغییرات وضعیتی یا احساسی می تواند باعث خرخر کردن شود نیز دور از ذهن به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]و این ایده که تغییرات احساسی یا عاطفی می تواند بر خر کردن آن ها تاثیر بگذارد، به نظر دور از ذهن می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Postural tremor-present primarily on static posturing, i. e., with the arms outstretched but not moving.
[ترجمه گوگل]لرزش وضعیتی عمدتاً در وضعیت استاتیک وجود دارد، i ه, با بازوهای دراز شده اما بدون حرکت
[ترجمه ترگمان] postural - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - E دست ها را دراز کرده اما تکان نمی خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Profuse bleeding, orthostatic dizziness, syncope, and postural pulse and blood pressure changes may occur.
[ترجمه گوگل]خونریزی شدید، سرگیجه ارتواستاتیک، سنکوپ و تغییرات نبض وضعیتی و فشار خون ممکن است رخ دهد
[ترجمه ترگمان]خونریزی شدید، سرگیجه orthostatic، ضربان قلب و ضربان قلب و فشار خون ممکن است رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Injection after administration and sometimes there may be postural hypotension.
[ترجمه گوگل]تزریق پس از تجویز و گاهی اوقات ممکن است افت فشار خون وضعیتی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تزریق بعد از مدیریت و گاهی ممکن است postural hypotension باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Postural hypotension associated with Furosemide may be enhanced by concomitant ingestion of alcohol, barbiturates or narcotics.
[ترجمه گوگل]افت فشار خون وضعیتی مرتبط با فوروزماید ممکن است با مصرف همزمان الکل، باربیتورات ها یا مواد مخدر افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]postural hypotension مرتبط با Furosemide ممکن است با مصرف همزمان الکل، barbiturates یا مواد مخدر افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hypotension can be divided into primary hypotension, postural hypotension, secondary hypotension, drug-induced hypotension, such as hypotension after dialysis.
[ترجمه گوگل]افت فشار خون را می توان به افت فشار خون اولیه، افت فشار خون وضعیتی، افت فشار خون ثانویه، افت فشار خون ناشی از دارو، مانند افت فشار خون پس از دیالیز تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]hypotension را می توان به hypotension اولیه، postural hypotension، hypotension ثانویه، hypotension induced، مانند hypotension بعد از دیالیز تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Postural instability and instability of strategy are related to the sensitiveness to motion sickness.
[ترجمه گوگل]بی ثباتی وضعیتی و بی ثباتی استراتژی با حساسیت به بیماری حرکت مرتبط است
[ترجمه ترگمان]ناپایداری postural و ناپایداری استراتژی مربوط به حساسیت به بیماری حرکتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Chest percussion and vibration are used with postural drainage to help dislodge secretions.
[ترجمه گوگل]کوبه ای قفسه سینه و لرزش همراه با درناژ وضعیتی برای کمک به دفع ترشحات استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]پرکاشن و ارتعاش با زه کشی postural برای کمک به دفع ترشحات دستگاه به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion:The therapy effect of PRM was superior to postural striction, and all patients should be treated by PRM when the diagnosis of posterior semicircular canal BPPV was macle.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: اثر درمانی PRM نسبت به تنگی‌های پوسچرال برتر بود و همه بیماران زمانی که تشخیص BPPV کانال نیم دایره‌ای خلفی ماکل بود باید با PRM درمان شوند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اثر درمان of نسبت به postural striction برتری داشت و همه بیماران باید توسط PRM درمان شوند هنگامی که تشخیص کانال نیم دایره عقبی BPPV مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its'clinical feature is rest tremor, rigidity, bradykinesia and postural instability.
[ترجمه گوگل]ویژگی بالینی آن لرزش استراحت، سفتی، برادی‌کینزی و بی‌ثباتی وضعیتی است
[ترجمه ترگمان]ویژگی بالینی آن، لرزش، انعطاف ناپذیری، bradykinesia و ناپایداری postural است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The case 2 showed postural instability, vertical gaze abnormality, hypophrenia and axial rigidity, and was diagnosed as progressive supranuclear palsy.
[ترجمه گوگل]مورد 2 بی ثباتی وضعیتی، ناهنجاری نگاه عمودی، هیپوفرنی و سفتی محوری را نشان داد و به عنوان فلج فوق هسته ای پیشرونده تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]حالت ۲، ناپایداری postural، ناهنجاری نگاه عمودی، hypophrenia و سفتی محوری را نشان داد و به عنوان فلج تدریجی supranuclear تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As with other alpha-1 blockers, tamsulosin may cause postural hypotension, dizziness, and vertigo.
[ترجمه گوگل]مانند سایر مسدود کننده های آلفا-1، تامسولوسین ممکن است باعث افت فشار خون وضعیتی، سرگیجه و سرگیجه شود
[ترجمه ترگمان]همانند دیگر blockers آلفا - ۱، tamsulosin ممکن است باعث سرگیجه، گیجی و سرگیجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیفیتی (صفت)
modal, postural

وضعی (صفت)
postural

انگلیسی به انگلیسی

• of a standpoint, of a viewpoint; of a position, of a pose; of a stance; of a state, of a condition

پیشنهاد کاربران

بپرس