postnatal

/ˈpostˈneɪtəl//ˈpostˈneɪtəl/

معنی: وابسته به بعد از تولد
معانی دیگر: پس از تولد (به ویژه در چند روز اول)، پس زایشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: postnatally (adj.)
• : تعریف: relating to or occurring in the period following childbirth.

- a postnatal examination
[ترجمه گوگل] معاینه پس از زایمان
[ترجمه ترگمان] معاینه پس از زایمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Postnatal depression is usually due to hormonal imbalance.
[ترجمه گوگل]افسردگی پس از زایمان معمولاً به دلیل عدم تعادل هورمونی است
[ترجمه ترگمان]افسردگی روحی معمولا ناشی از عدم تعادل هورمونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This has now been superseded by more postnatal exercises and physiotherapy.
[ترجمه گوگل]این در حال حاضر توسط بیشتر تمرینات پس از زایمان و فیزیوتراپی جایگزین شده است
[ترجمه ترگمان]این امر اکنون با تمرین های و فیزیوتراپی بیشتر جایگزین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Each branch operates a postnatal support network of one-to-one friendship.
[ترجمه گوگل]هر شعبه یک شبکه پشتیبانی پس از تولد از دوستی یک به یک را اداره می کند
[ترجمه ترگمان]هر شاخه ای از یک شبکه حمایتی بعد از زایمان، عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This was one reason why I became a postnatal supporter for a year and why I trained as a breastfeeding counsellor.
[ترجمه گوگل]این یکی از دلایلی بود که من یک سال حامی پس از زایمان شدم و به عنوان مشاور شیردهی آموزش دیدم
[ترجمه ترگمان]این یکی از دلایلی بود که من برای یک سال حامی پس از زایمان شدم و چرا به عنوان مشاور شیردهی یاد گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective: To understand the postnatal development of the substance P distribution in striatum and globus pallidus in rat brain.
[ترجمه گوگل]هدف: درک رشد پس از تولد توزیع ماده P در جسم مخطط و گلوبوس پالیدوس در مغز موش
[ترجمه ترگمان]هدف: درک توسعه پس از زایمان ماده P در striatum و globus pallidus در مغز موش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. First the status of prenatal heredity and postnatal development.
[ترجمه گوگل]ابتدا وضعیت وراثت قبل از تولد و رشد پس از تولد
[ترجمه ترگمان]اول وضعیت وراثت قبل از تولد و بعد از زایمان پس از زایمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Preliminary studies on the reproduction and postnatal growth of Microtus fortis fortis were carried out under laboratory feeding conditions.
[ترجمه گوگل]مطالعات اولیه بر روی تولید مثل و رشد پس از تولد Microtus fortis fortis در شرایط تغذیه آزمایشگاهی انجام شد
[ترجمه ترگمان]مطالعات مقدماتی بر روی رشد تولید مثل و پس از زایمان of fortis fortis، تحت شرایط تغذیه آزمایشگاهی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results Necropsy specimens or postnatal echocardiography verified CHD in 36 fetuses with 65 segment anomalies.
[ترجمه گوگل]Results نمونه کالبد شکافی یا اکوکاردیوگرافی پس از تولد CHD را در 36 جنین با 65 ناهنجاری سگمنت تایید کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج بدست آمده از نمونه های Necropsy و یا پس از زایمان، CHD در ۳۶ جنین های با ۶۵ غیر عادی بخش را تایید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Postnatal scan of the right dystrophic kidney and the normal left kidney.
[ترجمه گوگل]اسکن پس از زایمان کلیه دیستروفیک راست و کلیه چپ طبیعی
[ترجمه ترگمان]اسکن از سمت راست کلیه و کلیه چپ کلیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Figure Postnatal appearance of the baby.
[ترجمه گوگل]شکل ظاهر پس از تولد نوزاد
[ترجمه ترگمان]شکل postnatal نوزاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Promotion of postnatal growth has been proposed to ameliorate these effects.
[ترجمه گوگل]ارتقای رشد پس از زایمان برای بهبود این اثرات پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]برای بهبود این اثرات، ترویج رشد پس از زایمان پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A few of the mothers talking here had also experienced quite severe postnatal depression and detachment from their babies.
[ترجمه گوگل]تعدادی از مادرانی که در اینجا صحبت می کنند نیز افسردگی شدید پس از زایمان و جدا شدن از نوزادان خود را تجربه کرده بودند
[ترجمه ترگمان]چند تا از مادرانی که اینجا صحبت می کردند، افسردگی و جدایی از زایمان پس از زایمان را تجربه کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Influence of mesenchyme Data concerning cellular or molecular stimuli that influence postnatal stem cell function invitro, are scant.
[ترجمه گوگل]تأثیر مزانشیم داده‌های مربوط به محرک‌های سلولی یا مولکولی که عملکرد سلول‌های بنیادی پس از تولد را تحت تأثیر قرار می‌دهند، اندک هستند
[ترجمه ترگمان]تاثیر داده های mesenchyme در ارتباط با محرک های سلولی یا مولکولی که بر روی ساختار سلول های بنیادی پس از زایمان تاثیر می گذارند، بسیار کم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Behavioural problems at 3-4 years of age have also been associated with maternal depression, both concurrent and postnatal.
[ترجمه گوگل]مشکلات رفتاری در سنین 3 تا 4 سالگی نیز با افسردگی مادر چه همزمان و چه پس از زایمان همراه است
[ترجمه ترگمان]مشکلات رفتاری در ۳ - ۴ سالگی هم همراه با افسردگی مادران، هم همزمان و هم پس از زایمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Identical injections of mock-transfected COS-7 cells had no effect on mitosis in postnatal optic nerves.
[ترجمه گوگل]تزریق‌های یکسان سلول‌های COS-7 ترانسفکت‌شده ساختگی تأثیری بر میتوز در اعصاب بینایی پس از تولد نداشت
[ترجمه ترگمان]تزریق های مشابه به سلول های mock - transfected - ۷ تاثیری بر mitosis در اعصاب پس از پس از زایمان نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به بعد از تولد (صفت)
postnatal

انگلیسی به انگلیسی

• following birth, occurring after birth
post-natal means happening after the birth of a baby.

پیشنهاد کاربران

پسازایمان، پس از زایمان، پس از تولد
postnatal ( علوم سلامت )
واژه مصوب: پساتولدی
تعریف: مربوط به نوزاد، پس از تولد
پسازایش

بپرس