1. The same can be said of the postmodern discovery that the universe is expanding.
[ترجمه گوگل]همین را می توان در مورد کشف پست مدرن که جهان در حال انبساط است نیز گفت
[ترجمه ترگمان]همین مساله می تواند درباره کشف پست مدرن که جهان در حال گسترش است، گفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Similarly, postmodern culture is also seen as highly diverse and mass produced.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، فرهنگ پست مدرن نیز بسیار متنوع و تولید انبوه دیده می شود
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، فرهنگ فرامدرن به شدت متنوع و انبوه تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The latter constitute an emergent postmodern transformation based on the resurgent realities of body, nature, and place.
[ترجمه گوگل]دومی یک دگرگونی پست مدرن نوظهور را تشکیل می دهد که بر اساس واقعیت های نوظهور بدن، طبیعت و مکان است
[ترجمه ترگمان]دومی، یک تحول فرامدرن بر پایه حقایق resurgent بدن، طبیعت و مکان را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In what follows I shall claim that postmodern cultural forms do indeed signify, only that they signify differently.
[ترجمه گوگل]در ادامه ادعا خواهم کرد که فرمهای فرهنگی پست مدرن واقعاً دلالت دارند، فقط این که به گونهای متفاوت دلالت میکنند
[ترجمه ترگمان]در چنین چیزی من باید ادعا کنم که شکل های فرهنگی پست مدرن مهم هستند، فقط این که آن ها متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Making sense of his status as a postmodern social icon is as difficult as understanding his posthumous deification by millions of fans.
[ترجمه گوگل]درک موقعیت او به عنوان یک نماد اجتماعی پست مدرن به همان اندازه دشوار است که درک خدایی شدن پس از مرگ او توسط میلیون ها طرفدار
[ترجمه ترگمان]ایجاد حس موقعیت او به عنوان یک نماد اجتماعی فرامدرن به اندازه درک و درک او از طریق میلیون ها طرفدار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In literary criticism, the idea of the postmodern has scarcely taken hold at all.
[ترجمه گوگل]در نقد ادبی، ایده پست مدرن به ندرت جا افتاده است
[ترجمه ترگمان]در نقد ادبی، ایده فرامدرن به ندرت در دسترس قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Postmodern psychotherapy, in contradistinction, could no longer speak in terms of such differentiation.
[ترجمه گوگل]رواندرمانی پست مدرن، در تضاد، دیگر نمیتوانست بر حسب چنین تمایزی صحبت کند
[ترجمه ترگمان]روان درمانی فرامدرن در contradistinction دیگر نمی تواند بر حسب این تمایز سخن بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In other words, we are in a postmodern novel.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، ما در یک رمان پست مدرن هستیم
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، ما در یک رمان پست مدرن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The postmodern descendants of the Organization Man are not victims, after all, but pioneers.
[ترجمه گوگل]به هر حال، نوادگان پست مدرن سازمان مرد قربانی نیستند، بلکه پیشگام هستند
[ترجمه ترگمان]نسل های پست مدرن از سازمان بشر، بعد از همه، بلکه پیشگامان نیز نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What could be more postmodern than probing the hitherto sacrosanct inner workings of science?
[ترجمه گوگل]چه چیزی می تواند پست مدرن تر از کاوش در کارهای درونی تا آن زمان مقدس علم باشد؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی می تواند بیش از آن که در مقابل فعالیت های درونی دانش درونی علم کند، بیش از آن است که در ذهن خود مطالعه کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Here the shift from a modern to a postmodern context becomes hermeneutically significant.
[ترجمه گوگل]در اینجا تغییر از بافت مدرن به پست مدرن از نظر هرمنوتیکی قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]در اینجا تغییر از یک بافت مدرن به یک بافت پست مدرن قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If this situation epitomizes the postmodern world, then theologians may hope once again to become serious participants in the cultural conversation.
[ترجمه گوگل]اگر این وضعیت مظهر جهان پست مدرن باشد، ممکن است الهیدانان بار دیگر امیدوار باشند که شرکتکنندگان جدی در گفتگوی فرهنگی باشند
[ترجمه ترگمان]اگر این وضعیت به طور خلاصه در جهان پست مدرن باشد، پس از آن، متخصصان الهیات ممکن است یک بار دیگر به شرکت کنندگان جدی در گفتگوی فرهنگی تبدیل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This shift to figural and postmodern films has also taken place in art cinema.
[ترجمه گوگل]این چرخش به سمت فیلم های فیگولار و پست مدرن در سینمای هنری نیز اتفاق افتاده است
[ترجمه ترگمان]این تغییر به figural و فیلم های پست مدرن هم در سینمای هنری رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Jean-Francois Lyotard, for one, prefers to see the postmodern as a continuing possibility arising out of the modern.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ژان فرانسوا لیوتار ترجیح می دهد پست مدرن را به عنوان امکانی مستمر برخاسته از مدرن ببیند
[ترجمه ترگمان]ژان فرانسوا لیوتارد، به عنوان کسی، ترجیح می دهد فرامدرن را به عنوان یک احتمال ادامه ناشی از مدرن ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید