• : تعریف: the government official in charge of a post office.
جمله های نمونه
1. The postmaster was shot dead by the robbers.
[ترجمه مجید٫شه پر] این مدیر توسط مهاجمان بوسیله اصلحه سنگین به قتل رسید.
|
[ترجمه گوگل]مدیر پست توسط سارقان به ضرب گلوله کشته شد [ترجمه ترگمان]این رئیس پست به وسیله دزدها کشته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Howe carefully cultivated Daniel C. Roper, the Assistant Postmaster General.
[ترجمه گوگل]هاو با دقت دانیل سی روپر، دستیار مدیر کل پست را پرورش داد [ترجمه ترگمان]هاو به دقت دانیل سی را کشت Roper، معاون ژنرال Postmaster [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Three armed men were waiting when the postmaster and his wife arrived to open up the shop.
[ترجمه گوگل]سه مرد مسلح منتظر بودند که مامور پست و همسرش برای باز کردن مغازه وارد شدند [ترجمه ترگمان]سه مرد مسلح، هنگامی که رئیس پست و همسرش از راه رسیدند تا مغازه را باز کنند، منتظر بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I manage to chatter with the postmaster even though my heart is thumping against my ribs.
[ترجمه گوگل]با اینکه قلبم به دنده هایم می کوبد، موفق می شوم با رئیس پست گپ بزنم [ترجمه ترگمان]با وجود اینکه قلبم به دنده هایم فشرده می شود، با رئیس پست صحبت می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. District head postmaster John Ensoll said he had only received complaints going back to December last year.
[ترجمه گوگل]جان انسول، رئیس پست منطقه گفت که او فقط شکایت هایی دریافت کرده است که به دسامبر سال گذشته بازمی گردد [ترجمه ترگمان]جان Ensoll، رئیس اداره پست ناحیه، گفت که او تنها در سال گذشته شکایاتی دریافت کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His father was appointed postmaster.
[ترجمه گوگل]پدرش به عنوان رئیس پست منصوب شد [ترجمه ترگمان]پدرش مسئول چاپارخانه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He says Mr Cotterell the sub postmaster was in his shop when he noticed a youth standing behind his counter.
[ترجمه گوگل]او می گوید که آقای کاترل، مدیر پست فرعی در مغازه اش بود که متوجه جوانی شد که پشت پیشخوان او ایستاده بود [ترجمه ترگمان]او می گوید آقای Cotterell نایب چاپارخانه در مغازه او بود که متوجه مردی شد که پشت پیشخوان ایستاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. On his retirement the job of district head postmaster will cease to exist, the responsibilities being undertaken by four senior managers.
[ترجمه گوگل]پس از بازنشستگی وی، شغل رئیس پست منطقه دیگر وجود نخواهد داشت و این مسئولیت توسط چهار مدیر ارشد انجام می شود [ترجمه ترگمان]در دوران بازنشستگی، کار رئیس پست ریاست منطقه ای دیگر وجود نخواهد داشت، مسئولیت هایی که توسط چهار مدیر ارشد انجام می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. First Postmaster General of the United States.
[ترجمه گوگل]اولین مدیر کل پست ایالات متحده [ترجمه ترگمان]اولین مجمع عمومی ایالات متحده آمریکا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. John doe was appointed postmaster vice Richard Roe retired.
[ترجمه گوگل]جان دو به عنوان معاون پست منصوب شد، ریچارد رو بازنشسته شد [ترجمه ترگمان]جان doe به عنوان معاون رئیس پست ریاست ریچارد رو منصوب شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I asked the postmaster what he would do about this.
[ترجمه گوگل]از مدیر پست پرسیدم که در این مورد چه می کند [ترجمه ترگمان]از رئیس پست پرسیدم که در این مورد چه خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. John Doe was appointed postmaster vice Richard Roe retired.
[ترجمه گوگل]جان دو به عنوان معاون پست منصوب شد، ریچارد رو بازنشسته شد [ترجمه ترگمان]جان دو ناشناس معاون رئیس \"ریچارد رو\" بازنشسته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The postmaster was a very polite old man.
[ترجمه گوگل]رئیس پست پیرمرد بسیار مودبی بود [ترجمه ترگمان]رئیس پست پیر مرد بسیار مودبانه ای بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The position of Postmaster General went to John Wanamaker.
[ترجمه گوگل]سمت مدیر کل پست به جان وانامیکر رسید [ترجمه ترگمان]مقام of به جان Wanamaker رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
رئیس پست (اسم)
postmaster
رئیس پستخانه (اسم)
postmaster
انگلیسی به انگلیسی
• manager of a post office; mail manager, person responsible for managing electronic mail on a network (computers) a postmaster is a man in charge of a post office; an old-fashioned word.
پیشنهاد کاربران
به معنای حرفه ای بودن در کاری هم هست. . . . He is post master at طرف خدای فلان کاره