postman

/ˈpoʊstmən//ˈpəʊstmən/

معنی: نامه رسان، پستچی
معانی دیگر: نامه رسان (mail carrier و mailman هم می گویند)، فراش پست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: postmen
• : تعریف: one who delivers mail.

جمله های نمونه

1. Look whether the postman has been yet.
[ترجمه گوگل]ببینید آیا پستچی هنوز بوده است
[ترجمه ترگمان]ببین هنوز پستچی بوده یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our dog went at the postman.
[ترجمه گوگل]سگ ما به پستچی رفت
[ترجمه ترگمان] سگ ما به پستچی رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The postman brought me a large package.
[ترجمه گوگل]پستچی یک بسته بزرگ برایم آورد
[ترجمه ترگمان]پستچی یک بسته بزرگ برایم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The postman has brought a parcel for you.
[ترجمه گوگل]پستچی یک بسته برای شما آورده است
[ترجمه ترگمان]پستچی بسته را برایت آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The postman has just delivered a package for you.
[ترجمه گوگل]پستچی به تازگی بسته ای را برای شما تحویل داده است
[ترجمه ترگمان]نامه رسان فقط یک بسته برای شما تحویل داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Has the postman been here yet?
[ترجمه گوگل]پستچی هنوز اینجا بوده؟
[ترجمه ترگمان]پستچی هنوز نرسیده اینجا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I remembered a particular story about a postman who was a murderer.
[ترجمه گوگل]یاد داستان خاصی افتادم درباره پستچی که یک قاتل بود
[ترجمه ترگمان]یه داستان خصوصی در مورد یه پستچی که یه قاتل بود رو یادم اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The postman argued away his misdelivery of the mail.
[ترجمه گوگل]پستچی در مورد ارسال اشتباه نامه خود استدلال کرد
[ترجمه ترگمان]پستچی تعجب خود را از پست بودن پست تبرئه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The postman ran away with the dog nipping at his heel.
[ترجمه گوگل]پستچی در حالی که سگ پاشنه پاش را نیش می زد فرار کرد
[ترجمه ترگمان]نامه رسان با the سگی که روی پاشنه پایش بود فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The postman emerged from his van soaked to the skin.
[ترجمه گوگل]پستچی کاملاً خیس از ون خود بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]پستچی از وانت خود بیرون آمد و سراپا خیس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This time it was the postman and he wanted me to sign for a registered letter!
[ترجمه گوگل]این بار پستچی بود و می خواست برای نامه سفارشی امضا کنم!
[ترجمه ترگمان]این دفعه پستچی و ازم خواست که یه نامه ثبت رو امضا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The postman hasn't been here yet.
[ترجمه گوگل]پستچی هنوز اینجا نیومده
[ترجمه ترگمان]پستچی هنوز نیامده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The postman rang the bell because he had a parcel / package to deliver.
[ترجمه گوگل]پستچی زنگ را زد زیرا بسته / بسته ای برای تحویل داشت
[ترجمه ترگمان]پستچی زنگ را به صدا درآورد، چون بسته را بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The postman tried to crush the packet through the letter-box.
[ترجمه گوگل]پستچی سعی کرد بسته را از طریق صندوق نامه له کند
[ترجمه ترگمان]پستچی سعی کرد پاکت را از طریق جعبه ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نامه رسان (اسم)
mailman, letter carrier, mailer, postman

پستچی (اسم)
mailman, letter carrier, postman, member of the post office

انگلیسی به انگلیسی

• mailman, one who delivers the mail
a postman is a man whose job is to collect and deliver letters and parcels that are sent by post.

پیشنهاد کاربران

نامه رسانی
من جمله میخوام
postman ( مهندسی مخابرات - پست )
واژه مصوب: پستچی
تعریف: شخصی که مسئولیت توزیع و تحویل مرسوله‏های پُستی را تا منازل و واحدهای کسب‏وکار بر عهده دارد
پستچی ( مرد )

پستچی مرد

بپرس