posting

/ˈpoʊstɪŋ//ˈpəʊstɪŋ/

(noun) تعیین محل ماموریت ثبت، دردفتر

جمله های نمونه

1. She was unable to take up the London posting.
[ترجمه گوگل]او نتوانست پست لندن را بپذیرد
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست پست لندن را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was rewarded with a posting to New York.
[ترجمه گوگل]او با یک پست به نیویورک پاداش گرفت
[ترجمه ترگمان]او با ارسال یک پست به نیویورک به او پاداش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She has now accepted a posting as ambassador to Scandinavia.
[ترجمه گوگل]او اکنون یک پست سفیر در اسکاندیناوی را پذیرفته است
[ترجمه ترگمان]او اکنون این پست را به عنوان سفیر اسکاندیناوی پذیرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I sacrificed two years'seniority by taking the overseas posting.
[ترجمه گوگل]من با گرفتن پست خارج از کشور، دو سال ارشدیت را فدا کردم
[ترجمه ترگمان]من با گرفتن پست خارجی دو سال طول کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ambassador expects that his next posting will be Paris.
[ترجمه گوگل]سفیر انتظار دارد که پست بعدی او پاریس باشد
[ترجمه ترگمان]سفیر انتظار دارد که پست بعدی او پاریس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Your posting has just come through: you're going to Hong Kong.
[ترجمه گوگل]پست شما به تازگی ارسال شده است: شما به هنگ کنگ می روید
[ترجمه ترگمان]ماموریت شما فقط از میان رفته: شما دارید به هنگ کنگ می روید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Parcels must be properly bound up for posting to other countries.
[ترجمه گوگل]بسته ها باید به درستی برای ارسال به کشورهای دیگر بسته شده باشند
[ترجمه ترگمان]Parcels باید به درستی برای ارسال به کشورهای دیگر بسته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The envelopes for posting lay in a heap on her desk.
[ترجمه گوگل]پاکت هایی که برای پست گذاشتن روی میزش گذاشته بودند
[ترجمه ترگمان]پاکت های نامه در پشت میزش قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you were offered an overseas posting, would you take it?
[ترجمه گوگل]اگر به شما یک پست در خارج از کشور پیشنهاد شود، آیا آن را قبول می کنید؟
[ترجمه ترگمان]اگر شما به پست خارجی پیشنهاد داده بودید، آن را می برید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They advocated a scattergun approach of posting dozens of letters.
[ترجمه گوگل]آنها از یک رویکرد تفنگ پراکنده برای ارسال ده ها نامه حمایت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از رویکرد scattergun برای ارسال تعداد زیادی نامه استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was released after posting $100 cash bond and her driver's license.
[ترجمه گوگل]او پس از پرداخت 100 دلار وثیقه نقدی و گواهینامه رانندگی آزاد شد
[ترجمه ترگمان]او پس از ارسال ۱۰۰ دلار پول نقد و گواهی نامه رانندگی آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She has now accepted a posting as ambassador to Latvia.
[ترجمه گوگل]او اکنون یک پست سفیر در لتونی را پذیرفته است
[ترجمه ترگمان]او اکنون در حال حاضر در حال ارسال یک پست به عنوان سفیر در لاتویا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He received a posting to Japan as soon as his training was finished.
[ترجمه گوگل]او به محض پایان دوره آموزشی خود به ژاپن اعزام شد
[ترجمه ترگمان]او به محض اینکه کارش تمام شد به ژاپن ارسال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm posting you a cheque tonight.
[ترجمه گوگل]من امشب برای شما چک پست می کنم
[ترجمه ترگمان]امشب برات یه چک نوشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Somebody's been posting obscene messages in this chat room.
[ترجمه گوگل]کسی در این چت روم پیام های ناپسند پست می کند
[ترجمه ترگمان]یک نفر در این اتاق چت پیغام های وقیحانه را پست کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] پست، پیام پیامی که در یک گروه خبری یا حوزه های بحث عمومی قرار می گیرد .

انگلیسی به انگلیسی

• positioning, placement, stationing (of a military unit)
message sent to a newsgroup or mailing list (internet)
a posting is a job that you are given which involves going to a different town or country.

پیشنهاد کاربران

اطلاعیه، آگهی، اعلامیه
The job postings available at the university website
posting ( مهندسی مخابرات - پست )
واژه مصوب: پُست‏سپاری
تعریف: تحویل مرسولۀ پُستی به واحد پُستی برای ارسال به گیرنده
مطلب ارسالی یا پست ( درشبکه های اجتماعی )
تبلیغ
if a soldier, a representative of a country etc gets a posting somewhere, they are sent there to do their job✌🏻💫
انتقال اطلاعات از دفتر روزنامه به دفتر کل
انتصاب، شغل، پست، مقام؛ این برگردان به ویژه در جایی کاربرد دارد که منظور مقام/شغل شخصی در نیروهای مسلح و در یگانی خارج از کشور محل خدمتش باشد.
نقل ارقام به دفتر کل
ماموریت
می تونه به معنی آگهی هم باشه مثلا job posting
آگهی استخدام
انتقال دادن
اعلامیه
نقل
ثبت حساب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس