posterity

/paˈsterəti//pɒˈsterɪti/

معنی: اعقاب، اولاد، زادگان، ایندگان، اخلاف
معانی دیگر: نسل های آینده، آیندگان، نوادگان، پسینیان (در برابر: پیشینیان یا نیاکان)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: all generations to come.
مشابه: eternity, future

- The monument was to last for posterity.
[ترجمه گوگل] بنا بود این بنای تاریخی برای آیندگان باقی بماند
[ترجمه ترگمان] این بنای یادبود برای آیندگان به یادگار مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Their subhuman living conditions would have remained unknown had not one photographer recorded them for posterity.
[ترجمه گوگل] اگر یک عکاس آن ها را برای آیندگان ثبت نمی کرد، شرایط زندگی غیرانسانی آنها ناشناخته باقی می ماند
[ترجمه ترگمان] اگر یک عکاس آن ها را برای آیندگان ثبت نکرده بود، شرایط زندگی subhuman برای آن ها ناشناخته باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: all of one person's descendants.
مترادف: descendants
متضاد: ancestry
مشابه: family, issue, offspring, progeny

- The deceased woman had never married and left no posterity.
[ترجمه گوگل] زن متوفی هرگز ازدواج نکرده بود و هیچ نسلی از خود برجای نگذاشت
[ترجمه ترگمان] زن مرحوم هرگز ازدواج نکرده بود و بعد از آن هیچ نسلی را ترک نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. posterity will execrate his name
آیندگان نام او را مورد لعن و طعن قرار خواهند داد.

2. we commit his fame to posterity
ما شهرت او را به آیندگان می سپاریم.

3. we want to leave a better world for our posterity
می خواهیم دنیای بهتری را تحویل نسل های آینده ی خود بدهیم.

4. Few of his works will go down to posterity.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از آثار او به آیندگان خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از آثار او به سوی آیندگان خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His work must be preserved for posterity.
[ترجمه گوگل]آثار او باید برای آیندگان حفظ شود
[ترجمه ترگمان]کار او باید برای آیندگان حفظ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their music has been preserved for posterity.
[ترجمه گوگل]موسیقی آنها برای آیندگان حفظ شده است
[ترجمه ترگمان]موسیقی آن ها برای آیندگان حفظ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A photographer recorded the scene on video for posterity.
[ترجمه گوگل]یک عکاس این صحنه را روی ویدئو برای آیندگان ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]یک عکاس صحنه را برای آیندگان به ثبت رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Posterity will remember him as a great man.
[ترجمه گوگل]آیندگان از او به عنوان یک مرد بزرگ یاد خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]Posterity او را به عنوان یک مرد بزرگ به یاد خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Posterity will jump to conclusions: that is its nature.
[ترجمه گوگل]آیندگان به سرعت نتیجه گیری خواهند کرد: ماهیت آن همین است
[ترجمه ترگمان]Posterity به نتیجه گیری خواهند رسید: این ذات آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Posterity undoubtedly concentrated its attention on St Augustine as a theologian, and on what he wrote about predestination.
[ترجمه گوگل]آیندگان بدون شک توجه خود را بر قدیس آگوستین به عنوان یک متکلم، و آنچه او درباره جبر نوشته است، متمرکز کردند
[ترجمه ترگمان]Posterity بدون شک توجه خود را بر قدیس آوگوستینوس به عنوان یک متخصص الهیات متمرکز کرده بود و درباره تقدیر ازلی عقیده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A gene has only one criterion by which posterity judges it: whether it becomes an ancestor of other genes.
[ترجمه گوگل]یک ژن تنها یک معیار دارد که آیندگان درباره آن قضاوت می کنند: اینکه آیا جد ژن های دیگر می شود یا خیر
[ترجمه ترگمان]ژن تنها یک معیار دارد که آیندگان آن را قضاوت می کنند: اینکه آیا این ژن به جد ژن های دیگر تبدیل می شود یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the ill-fated journey was captured for posterity in an extraordinary collection of photographs.
[ترجمه گوگل]اما این سفر ناگوار برای آیندگان در مجموعه‌ای از عکس‌های خارق‌العاده ثبت شد
[ترجمه ترگمان]اما این سفر شوم برای آیندگان در مجموعه ای فوق العاده از عکس ها به ثبت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A few are not well known to posterity.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی برای آیندگان به خوبی شناخته شده نیستند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از آن ها برای آیندگان شناخته نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let us just record another similar point for posterity.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید یک نکته مشابه دیگر را برای آیندگان ثبت کنیم
[ترجمه ترگمان]بگذارید یک نکته مشابه دیگر برای آیندگان داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Every attempt is being made to ensure that these works of art are preserved for posterity.
[ترجمه گوگل]تمام تلاش ها برای اطمینان از حفظ این آثار هنری برای آیندگان انجام می شود
[ترجمه ترگمان]هر تلاشی برای حصول اطمینان از این است که این آثار هنری برای آیندگان حفظ شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعقاب (اسم)
breed, lineage, posterity

اولاد (اسم)
slip, breed, issue, posterity, offsprings, progenies, seeds

زادگان (اسم)
posterity, descendants, descendents

ایندگان (اسم)
posterity

اخلاف (اسم)
progeny, posterity

تخصصی

[حقوق] اولاد، اعقاب، اخلاف، آیندگان

انگلیسی به انگلیسی

• offspring, descendants; future generations
you can refer to everyone who will be alive in the future as posterity; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Future generations or descendants 👶
🔍 مترادف: Heirs, descendants
✅ مثال: She wrote her memoirs for posterity, hoping her story would inspire future generations.
پسینیان. [ پ َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) ( مقابل پیشینیان ) آخریان. متأخران. آیندگان : نیکبختان بحکایت و امثال پیشینیان پند گیرنداز آن پیشتر که پسینیان بواقعه ایشان. ( گلستان ) .
all future generations of people
آیندگان
نسل بعدی
آیندگان، نسل های آینده
noun
[noncount] formal : people in the future
Posterity will remember her as a woman of courage and◀️ integrity.
◀️A record of the events was preserved for posterity.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️The truth about what happened will be known/lost to posterity.
◀️
fair enough. thanks for the response. consider having a plaster casting done. you can then save it for posterity. i must admit, the more i look at it the more i become intrigued.

Descendants اولاد
The posteritys of the love of our children
دانه های عشق فرزندانمان

بپرس