posteriori


ازراه استقرار، با پی بردن از معلول بعلت، استقرائی، لمی

جمله های نمونه

1. "where there is smoke, something is burning" is a posteriori reasoning
((هر جا دود باشد چیزی می سوزد)) استدلال استنتاجی است.

2. A maximum a posteriori estimation approach is used to evaluate the optimal values for the estimates of the parameters.
[ترجمه گوگل]یک رویکرد تخمین پسینی حداکثر برای ارزیابی مقادیر بهینه برای برآورد پارامترها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک روش تخمین posteriori برای ارزیابی مقادیر بهینه برای برآورد پارامترها استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Focused on a posteriori error estimates for a finite volume discretization of an elliptic problem.
[ترجمه گوگل]تمرکز بر تخمین های خطای پسینی برای گسسته سازی حجم محدود یک مسئله بیضوی
[ترجمه ترگمان]estimates روی تخمین های error posteriori برای گسسته سازی حجم محدود یک مساله بیضوی تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A posteriori, what could you have done differently to improve your performance in this simulation?
[ترجمه گوگل]پس از آن، برای بهبود عملکرد خود در این شبیه سازی چه کاری متفاوت می توانستید انجام دهید؟
[ترجمه ترگمان]یک posteriori، چه کاری می توانید برای بهبود عملکرد خود در این شبیه سازی انجام دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Focused on a posteriori error estimates a finite volume discretization of an elliptic problem.
[ترجمه گوگل]تمرکز بر یک خطای پسینی، گسسته سازی حجم محدود یک مسئله بیضوی را تخمین می زند
[ترجمه ترگمان]Focused تمرکز بر روی یک خطا posteriori، گسسته سازی حجم محدود یک مساله بیضوی را تخمین می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A new maximum a posteriori (MAP) super-resolution algorithm is proposed to reduce the complexity of blur parameter adjustment and the iterative computation load.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم با وضوح فوق العاده حداکثر پسینی (MAP) برای کاهش پیچیدگی تنظیم پارامتر تاری و بار محاسباتی تکراری پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم با وضوح جدید a (MAP)برای کاهش پیچیدگی تنظیم پارامتر تاری و بار محاسبات تکرارشونده پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The a posteriori plan was thought out after he learned how to play the game.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه او نحوه بازی کردن را یاد گرفت، طرح پسینی را در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از این که یاد گرفت چطور بازی را بازی کند یک طرح posteriori به ذهنش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We use Bayesian maximum a posteriori estimation training a speaker model from background model, to solve the problem of model miss matching in speaker verification system.
[ترجمه گوگل]ما از حداکثر بیزی تخمین پسینی برای آموزش مدل بلندگو از مدل پس‌زمینه برای حل مشکل تطبیق مدل در سیستم تأیید بلندگو استفاده می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از maximum Bayesian یک مدل سخنگو از مدل پس زمینه استفاده می کنیم تا مشکل تطبیق مدل در سیستم تایید کننده را حل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Source decoder calculates parameter's posteriori probability based on bit reliability from iterative channel decoder and residual redundancy of source parameter.
[ترجمه گوگل]رسیور منبع، احتمال پسینی پارامتر را بر اساس قابلیت اطمینان بیت از رسیور کانال تکراری و افزونگی باقیمانده پارامتر منبع محاسبه می کند
[ترجمه ترگمان]کدگشا منبع احتمال پارامتری پارامتر را براساس قابلیت اطمینان بیت از کدگشا در کانال های تکراری و افزونگی زمانی پارامتر منبع محاسبه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Adjustment and a posteriori estimation carry out at the same time. So as to ensure the data processing more comprehensively.
[ترجمه گوگل]تعدیل و تخمین پسینی به طور همزمان انجام می شود به طوری که از پردازش داده ها به طور جامع تر اطمینان حاصل شود
[ترجمه ترگمان]تشخیص posteriori و a در همان زمان انجام می شود بنابراین اطمینان حاصل کنید که پردازش داده ها به صورت جامع تری انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The method is to derive the maximum a posteriori estimate of the regions and the boundaries by using Bayesian inference and neighborhood constraints based on Markov random fields(MRFs) models.
[ترجمه گوگل]روش استخراج حداکثر تخمین پسینی از مناطق و مرزها با استفاده از استنتاج بیزی و محدودیت‌های همسایگی بر اساس مدل‌های میدان‌های تصادفی مارکوف (MRFs) است
[ترجمه ترگمان]این روش با استفاده از inference Bayesian و محدودیت های همسایگی براساس مدل های تصادفی مارکوف (MRFs)از طریق برآورد posteriori از مناطق و مرز با استفاده از inference Bayesian و محدودیت های همسایگی بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The segmentation problem is the maximizing a posteriori estimation of the set of object area result from the watershed labeled.
[ترجمه گوگل]مشکل تقسیم‌بندی، به حداکثر رساندن تخمین پسینی مجموعه مساحت جسم حاصل از حوضه آبخیز برچسب‌گذاری شده است
[ترجمه ترگمان]مساله تقسیم بندی عبارت است از به حداکثر رساندن تخمین متعامد مجموعه سطح هدف از حوزه آبخیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the paper, moving object segmentation algorithm based on mean field theory (MFT) using maximum a posteriori estimation of Markov random field (MRF-MAP) is proposed.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، الگوریتم تقسیم بندی شی متحرک بر اساس نظریه میدان میانگین (MFT) با استفاده از حداکثر تخمین پسینی میدان تصادفی مارکوف (MRF-MAP) پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، الگوریتم بخش بندی شی در حال حرکت براساس نظریه میدان میانگین (MFT)با استفاده از یک برآورد posteriori از میدان تصادفی مارکوف (MRF - MAP)ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Either the maximum likelihood estimate or the maximum a posteriori estimate may be used in place of the exact value in the above equations.
[ترجمه گوگل]ممکن است به جای مقدار دقیق در معادلات بالا از تخمین حداکثر احتمال یا حداکثر تخمین پسینی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]در هر دو تخمین احتمال بیشینه یا حداکثر تخمین های IF به جای مقدار دقیق در معادلات بالا استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[آب و خاک] پسین

پیشنهاد کاربران

عقبی، پشتی
یک کلمه لاتین هست که در بعضی جاها معادل
from the latter
یا
from the previous
هست پس اگه تو جمله چنتا عبارت اومد بعدش این کلمه آورده شد
این به قسمت یکی مانده به آخر یا مورد اخیر اشاره داره و معمولا به معنی پس از یه چیزی هس.
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا
either in real time or a posteriori
معنی اش میشه
" یا در همان زمان یا پس از آن"

بپرس