possum

/ˈpɑːsəm//ˈpɒsəm/

معنی: صاریغ
معانی دیگر: (عامیانه) رجوع شود به: opossum، opossum : ج، وانمود کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: play possum
• : تعریف: variant of opossum.

جمله های نمونه

1. play possum
خود را به خواب (یا به مردن یا مریضی یا جهالت) زدن

2. Marsupials include koalas, possums and kangaroos.
[ترجمه گوگل]کیسه داران شامل کوالا، پوسوم و کانگورو هستند
[ترجمه ترگمان]marsupials شامل koalas، possums و kangaroos هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If this fails to deter the enemy, the possum promptly drops dead.
[ترجمه مریم] اگر نقشه سکست بخورد ، خود را به موش مردگی زدن بی فایده بوده است.
|
[ترجمه گوگل]اگر این نتواند دشمن را بازدارد، پوسوم فوراً مرده می شود
[ترجمه ترگمان]اگر این کار نتواند دشمن را بترساند، possum به سرعت مرده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Human possums avoid conflict by agreeing with whichever side is talking to them at the time.
[ترجمه گوگل]فضولات انسانی با توافق با طرفی که در آن زمان با آنها صحبت می کند، از درگیری جلوگیری می کنند
[ترجمه ترگمان]جلوگیری از درگیری با موافقت با هر کدام از طرفین در حال صحبت کردن با آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Glover eased back in his chair and played possum.
[ترجمه گوگل]گلوور روی صندلیش راحت شد و پوسوم زد
[ترجمه ترگمان]گلاور \"رو صندلی اش لم داده\" و \"صاریغ\" رو با خودش برده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But yesterday, possums, Dame Edna Everage revealed that she was fed up with rubbing shoulders with the rich and famous.
[ترجمه گوگل]اما دیروز، دیم ادنا اوریج فاش کرد که از دست زدن به افراد ثروتمند و مشهور خسته شده است
[ترجمه ترگمان]اما دیروز، possums، ادنا Everage آشکار کرد که او از مالیدن شانه با ثروتمندان و مشهوری تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let's face it, possum, there are some who would put me on a pedestal.
[ترجمه گوگل]بیایید با آن روبرو شویم، پوسوم، برخی هستند که مرا روی یک پایه قرار می دهند
[ترجمه ترگمان]بیا با این موضوع روبرو شویم، صاریغ، کسانی هستند که مرا روی یک پایه قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The boys possum when asked who had broken the window.
[ترجمه مریم] آنها خودشان را به موش مردگی زدند.
|
[ترجمه گوگل]پسرها وقتی از او پرسیدند که چه کسی پنجره را شکسته است
[ترجمه ترگمان]آن دو کودک هنگام پرسیدن از پنجره که پنجره را شکسته بودند، خود را possum
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A possum laid down the bearded iris field.
[ترجمه گوگل]یک پوسوم مزرعه عنبیه ریشدار را گذاشت
[ترجمه ترگمان] یه صاریغ تو منطقه \"iris\" ریش گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This morning I woke up a possum and now I'm a mammoth.
[ترجمه گوگل]امروز صبح یک پوسوم از خواب بیدار شدم و حالا من یک ماموت هستم
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یه \"صاریغ\" رو بیدار کردم و حالا یه ماموت ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Expressions such as play possum, bury the hatchet and go on the warpath became common.
[ترجمه گوگل]تعابیری مانند بازی پوسوم، دفن دریچه و رفتن در مسیر جنگ رایج شد
[ترجمه ترگمان]Expressions مثل play، تبر را خاک می کنند و در تنگنا قرار می گیرند که در تنگنا قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If we don't, they will play possum.
[ترجمه گوگل]اگر نکنیم، آنها پوسوم بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را نکنیم، آن ها possum را بازی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Buried the gun, possum, be captured next captive.
[ترجمه گوگل]دفن تفنگ، posum، اسیر بعدی اسیر
[ترجمه ترگمان]، اسلحه رو دفن کن صاریغ، اسیر بعدی دستگیر میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bob played possum when the teacher looked around.
[ترجمه گوگل]وقتی معلم به اطراف نگاه کرد، باب پوسوم زد
[ترجمه ترگمان]وقتی معلم به اطراف نگاه کرد، \"باب\" possum بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I know you were only playing possum.
[ترجمه گوگل]میدونم که تو فقط پوسوم بازی میکردی
[ترجمه ترگمان] میدونم که فقط داشتی یه صاریغ می زدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صاریغ (اسم)
opossum, possum

انگلیسی به انگلیسی

• opossum, small marsupial found in the eastern united states
a possum is the same as an opossum; used in informal american english.
if you play possum, you pretend that you are asleep or that you do not know something in order to deceive someone; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

Noun - countable :
Possum
ساریگ
صاریغ
پستاندار کوچکی که بدنش از خز پوشیده شده و بچه هایش را در کیسه ای که زیر شکمش وجود دارد ( مانند کانگورو ) ، نگهداری می کند. این جانور در آمریکا، استرالیا، نیوزیلند و . . . زندگی کرده و تقریبا همه چیزخوار است و اکثرا در بالای درخت ها زندگی می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان نمونه :
More than half will be birds; the rest will be the four - legged variety, ranging from rabbits to opossums

possum
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/opossum• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/صاریغ
نوعی موش جنگلی که بیشتر در امریکا و مکزیک وجود دارد
When we say she is playing possum, it meansخودشو به موش مردگی زده

بپرس