positivism

/ˈpɑːzətɪˌvɪzəm//ˈpɒzɪtɪvɪzəm/

معنی: قطع، یقین، مثبت گرایی، فلسفه عملی ومثبت، تحقق
معانی دیگر: (فلسفه ی comte) مثبت گرایی، اثبات گرایی، پوزیتیویسم، اصالت تحقق، اطمینان، یقین داشتن، آور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: positivistic (adj.), positivistically (adv.), positivist (n.)
• : تعریف: the philosophy that observable facts from the sciences, rather than metaphysical speculation, are the only allowable basis of knowledge and thought.

جمله های نمونه

1. The main criticism of sociological positivism is founded on the vagueness of the central concepts of the theory.
[ترجمه گوگل]نقد اصلی پوزیتیویسم جامعه شناختی بر مبهم بودن مفاهیم محوری نظریه استوار است
[ترجمه ترگمان]نقد اصلی of جامعه شناختی در ابهام مفاهیم مرکزی نظریه بنیان نهاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Carry over the assumptions of philosophical positivism and the basic notions of revelation will become nonsense.
[ترجمه گوگل]پیش فرض های پوزیتیویسم فلسفی و مفاهیم اساسی وحی بیهوده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]فرضیات مثبت اندیشی فلسفی را باخود به همراه داشته و مفاهیم اساسی مکاشفه، پوچ و بی معنی خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In normativist language the style of sociological positivism is that of constructivist rationalism.
[ترجمه گوگل]در زبان هنجاری، سبک پوزیتیویسم جامعه‌شناختی، سبک عقل‌گرایی ساخت‌گرا است
[ترجمه ترگمان]در زبان normativist، سبک of sociological، نوعی rationalism constructivist است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Was there such a state as logical positivism?
[ترجمه گوگل]آیا حالتی به عنوان پوزیتیویسم منطقی وجود داشت؟
[ترجمه ترگمان]واقعا هم مثبت بود، نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Normative positivism asserts what legal positivists deny, namely that there is a necessary connection between law and positive morality.
[ترجمه گوگل]پوزیتیویسم هنجاری آنچه را که پوزیتیویست های حقوقی انکار می کنند، تایید می کند، یعنی ارتباط ضروری بین قانون و اخلاق مثبت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اثبات گرایی حقوقی ادعا می کند که positivists قانونی چه چیزی را انکار می کند، یعنی ارتباط لازم بین قانون و اخلاق مثبت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was all this talk of positivism.
[ترجمه گوگل]این همه صحبت از پوزیتیویسم بود
[ترجمه ترگمان]همه این صحبت ها راجع به مثبت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Such a contrast between classicism and positivism seems rather generous to Beccaria.
[ترجمه گوگل]چنین تقابلی بین کلاسیک گرایی و پوزیتیویسم از نظر بکاریا سخاوتمندانه به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]چنین تضادی میان شیوه کلاسیک، و positivism به نظر می رسد نسبت به بکاریا با سخاوت به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Empiricism and positivism have been put to flight in anthropology, philosophy, aesthetics, economics.
[ترجمه گوگل]تجربه گرایی و پوزیتیویسم در انسان شناسی، فلسفه، زیبایی شناسی، اقتصاد به پرواز درآمده است
[ترجمه ترگمان]Empiricism و اثبات گرایی در انسان شناسی، فلسفه، زیبایی شناسی، اقتصاد، به کار گرفته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His target of attack here is positivism, which we can understand as the identification of natural science with knowledge itself.
[ترجمه گوگل]هدف حمله او در اینجا پوزیتیویسم است که می‌توانیم آن را به‌عنوان همذات پنداری علم طبیعی با خود دانش بدانیم
[ترجمه ترگمان]هدف حمله او به این جا اثباتی است که ما می توانیم به عنوان شناسایی دانش طبیعی با خود دانش درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Furthermore, critical theory departs form positivism in understanding the facts of culture in terms of a social totality.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نظریه انتقادی از پوزیتیویسم در درک واقعیات فرهنگ در قالب یک کلیت اجتماعی خارج می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نظریه انتقادی به شکل مثبت در درک حقایق فرهنگ از نظر یک تمامیت اجتماعی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Certainly, positivism did also produce social determinist critiques of the existing order.
[ترجمه گوگل]مسلماً پوزیتیویسم نقدهای جبرگرایانه اجتماعی از نظم موجود را نیز تولید کرد
[ترجمه ترگمان]مسلما، اثباتی است که determinist اجتماعی، انتقادات اجتماعی از نظم موجود را به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sociological positivism was one such method.
[ترجمه گوگل]پوزیتیویسم جامعه شناختی یکی از این روش ها بود
[ترجمه ترگمان]اثباتی که در این پژوهش به اثبات رسیده است یکی از این روش ها می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rehabilitation is another manifestation of positivism which was under general attack at this time.
[ترجمه گوگل]توانبخشی یکی دیگر از مظاهر پوزیتیویسم است که در این زمان مورد هجوم عمومی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]توان بخشی، ظهور دیگر اثباتی است که در این زمان مورد حمله عمومی قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As for the well-advised attitude to the positivism and objectivism which was reflected repeatedly by the contrast about two world, it was more sufficient and specific expression about Life-Word.
[ترجمه گوگل]در مورد نگرش مستدل به پوزیتیویسم و ​​عینیت گرایی که به طور مکرر در تقابل دو جهان منعکس شد، بیان کافی و مشخص تر در مورد زندگی-واژه بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که برای نگرش well به اثبات گرایی و objectivism که به طور مکرر در تضاد با دو جهان منعکس شده بود، آن بیشتر و بیان دقیق تر در مورد زندگی - کلمه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Thus, the positivity of legal positivism is different from the positivity of society and history that sociological school of law and historical school of law.
[ترجمه گوگل]بنابراین، پوزیتیویسم پوزیتیویسم حقوقی با پوزیتیویت جامعه و تاریخ آن مکتب حقوقی جامعه شناختی و مکتب حقوقی تاریخی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مثبت اندیشی سیاسی، متفاوت از مثبت گرایی جامعه و تاریخ است که مدرسه جامعه شناسی قانون و مکتب تاریخی قانون را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قطع (اسم)
cut, ablation, cutting, format, outage, disconnection, abscission, rupture, dissection, slack, dismemberment, positivism, concision, disruption, excision, resection, scissors, severance, tearing off

یقین (اسم)
certainty, certitude, positivism, positivity

مثبت گرایی (اسم)
positivism

فلسفه عملی و مثبت (اسم)
positivism

تحقق (اسم)
substantiation, realization, positivism

انگلیسی به انگلیسی

• positiveness, definiteness; philosophical viewpoint that concentrates on definite fact and avoids speculation (founded by auguste comte)
positivism is a philosophical system which accepts only things that can be seen or proved.

پیشنهاد کاربران

پوزیتیویسم نامی است برای مطالعه علمی جهان اجتماعی. هدف آن تدوین قوانین انتزاعی و جهانی در مورد پویایی عملیاتی جهان اجتماعی است. قانون بیانیه ای درباره روابط بین نیروها در جهان است. در پوزیتیویسم، قوانین باید به طور سیستماتیک در برابر داده های جمع آوری شده آزمایش شوند
اثبات گرایی.
یک مکتب فلسفی است که تأکید می کند که تنها می توان به دانش معتبر از طریق تجربه های حسی و مشاهدات علمی دست یافت. این مکتب به طور خاص بر اهمیت علم و روش های علمی در فهم و تفسیر واقعیت تأکید دارد و از روش های متافیزیکی و فلسفی که به غیر از علم هستند، پرهیز می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

بر اساس این دیدگاه است که در علوم طبیعی و اجتماعی، داده های برگرفته شده از �تجربه حسّی� و تلقی منطقی و ریاضی از این داده ها، تنها منبع همه شناخت های معتبر است.

positivistic: این کلمه از واژه positif در زبان فرانسه گرفته شده که از نظر لغوی کمابیش به معنای چیزی است که دارای قطعیت علمی و ما به ازای خارجی باشد و، به تعبیر دیگر، به واسطه ی تجربه برای ذهن انسان حاصل شده باشد. این کلمه معادل دقیقی در زبان فارسی ندارد، چرا که طبق بررسی برخی از پژوهشگران حداقل شش معنا در آن نهفته است که عبارت است از: واقعی، مفید، دقیق، یقینی، نسبی و ارگانیک.
...
[مشاهده متن کامل]

با تسامح پوزیتیویسم در فارسی به یافت باوری، اثبات گرایی، فلسفه تحصیلی یا تحقیقی و نظایر آن ها ترجمه شده است.

the belief that knowledge comes from things that can be experienced with the senses or proved by logic
پوزیتیویسم یا اثبات گرایی ( یافت باوری ) هر گونه[فلسفه علم] بر اساس این دیدگاه است که در [علوم طبیعی] و اجتماعی، داده های برگرفته شده از تجربه حسّی [و تلقی منطقی و ریاضی از این داده ها]، تنها منبع همه شناخت های معتبر است. داده هایی که می توان از راه حس ها به دست آورد را شواهد تجربی می گویند. اثبات گرایی اصطلاحی فلسفی است که حداقل به دو معنیِ متفاوت به کار رفته است. این اصطلاح در قرنِ نوزدهم ( قرن ۱۳ شمسی ) توسطِ فیلسوف و جامعه شناسِ فرانسوی اگوست کنت ابداع و به کار رفت. کنت بر این باور بود که جبری تاریخی بشریت را به سمتی خواهد برد که نگرشِ دینی و فلسفی از بین رفته و تنها شکل از اندیشه که باقی می ماند متعلق به اندیشه قطعی ( positive ) و تجربی علم است. در این عصرِ جدیدِ تاریخ، نهادهایِ اجتماعیِ مربوط به دین و فلسفه از بین خواهد رفت.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/positivism• https://en.wikipedia.org/wiki/Positivism
positivism: پوزیتیویسم، اثبات گرایی، فلسفه تحققی
فرمول باور
یعنی باور داره که نه تنها دنیای فیزیکی رو میشه فرمول بندی کرد بلکه دنیای اجتماعی و رفتارانسانها را نیز میشه فرمول بندی کرد
Positivism is the name for the scientific study of the social world. Its goal is to formulate abstract and universal laws on the operative dynamics of the social universe. A law is a statement about relationships among forces in the universe. In positivism, laws are to be tested against collected data systematically
...
[مشاهده متن کامل]

اثبات گرایی
مثبت گرایی، اثبات گرایی
تحصل گرایی، یافت باوری

بپرس