positive feedback

/ˈpɑːzətɪvˈfiːdˌbæk//ˈpɒzətɪvˈfiːdbæk/

بازخورد مثبت

جمله های نمونه

1. We got a lot of positive feedback about the programme.
[ترجمه گوگل]ما بازخوردهای مثبت زیادی در مورد برنامه دریافت کردیم
[ترجمه ترگمان]ما نظرات مثبت زیادی در مورد این برنامه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was a lot of positive feedback which was very encouraging.
[ترجمه گوگل]بازخوردهای مثبت زیادی وجود داشت که بسیار دلگرم کننده بود
[ترجمه ترگمان]بازخورد مثبت زیادی وجود داشت که بسیار دلگرم کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We've had a lot of positive feedback from the people of this city.
[ترجمه گوگل]ما بازخوردهای مثبت زیادی از مردم این شهر داشته ایم
[ترجمه ترگمان]ما نظرات مثبت زیادی از مردم این شهر داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He found that positive feedback was predictably given most often for accuracy and quantity of reading.
[ترجمه گوگل]او دریافت که بازخورد مثبت به طور قابل پیش بینی بیشتر برای دقت و کمیت خواندن داده می شود
[ترجمه ترگمان]او دریافت که بازخورد مثبتی اغلب برای دقت و مقدار قرائت مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another possible origin of positive feedback is the finite internal impedance of the bias supply.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از منشأهای احتمالی بازخورد مثبت، امپدانس داخلی محدود عرضه بایاس است
[ترجمه ترگمان]منشا احتمالی بازخورد مثبت، مقاومت ظاهری محدود منبع بایاس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lack of appreciation and positive feedback from those around you.
[ترجمه گوگل]عدم قدردانی و بازخورد مثبت از سوی اطرافیان
[ترجمه ترگمان]عدم قدردانی و بازخورد مثبت اطرافیان تان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But in swarm systems, positive feedback can lead to increasing order.
[ترجمه گوگل]اما در سیستم های گروهی، بازخورد مثبت می تواند منجر به افزایش نظم شود
[ترجمه ترگمان]اما در سیستم های گروهی، بازخورد مثبت می تواند منجر به افزایش نظم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, allosteric positive feedback is not sufficient to produce sustained oscillations.
[ترجمه گوگل]با این حال، بازخورد مثبت آلوستریک برای ایجاد نوسانات پایدار کافی نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، بازخورد مثبت allosteric برای تولید نوسان پایدار کافی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nor is positive feedback necessary for oscillatory behavior. Negative feedback loops can be periodic.
[ترجمه گوگل]همچنین بازخورد مثبت برای رفتار نوسانی ضروری نیست حلقه های بازخورد منفی می توانند دوره ای باشند
[ترجمه ترگمان]همچنین بازخورد مثبت لازم برای رفتار نوسانی وجود ندارد حلقه های بازخورد منفی می توانند دوره ای باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Positive feedback from peers also strongly influenced the managers' development.
[ترجمه گوگل]بازخورد مثبت از همتایان نیز به شدت بر توسعه مدیران تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]بازخورد مثبت از طرف همسالان همچنین به شدت بر توسعه مدیران تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nor is positive feedback necessary for oscillatory behavior.
[ترجمه گوگل]همچنین بازخورد مثبت برای رفتار نوسانی ضروری نیست
[ترجمه ترگمان]همچنین بازخورد مثبت لازم برای رفتار نوسانی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In a different class of important circuits, positive feedback is applied over a band of frequencies from zero frequency upwards.
[ترجمه گوگل]در کلاس متفاوتی از مدارهای مهم، بازخورد مثبت روی یک باند فرکانس از فرکانس صفر به بالا اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]در یک کلاس متفاوت از مدارهای مهم، بازخورد مثبت بر روی یک باند فرکانسی از فرکانس صفر به سمت بالا اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This all-or-none response seems to arise through a positive feedback effect whereby calcium stimulates its own release.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این پاسخ همه یا هیچ از طریق یک اثر بازخورد مثبت ایجاد می شود که به موجب آن کلسیم آزادسازی خود را تحریک می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که همه اینها - یا - هیچ پاسخی از طریق یک اثر بازخورد مثبت بوجود نمی آید که در آن کلسیم آزادی خودش را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I suddenly started getting very positive feedback, from agents and other young actors.
[ترجمه گوگل]من ناگهان شروع به دریافت بازخوردهای بسیار مثبت از عوامل و دیگر بازیگران جوان کردم
[ترجمه ترگمان]من ناگهان شروع به دریافت بازخورد مثبت، از طرف عوامل و دیگر بازیگران جوان کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In this notation positive feedback corresponds to or so that the gain is increased.
[ترجمه گوگل]در این نماد بازخورد مثبت مطابق یا به طوری است که افزایش افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]در این نشانه مثبت، بازخورد مثبت است و یا نتیجه افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] پسخورد مثبت پسخورد که در آن بخشی از خروجی مدار یا قطعه به طور هم فاز به ورودی برگشت داده می شود تا تقویت کلی را افزایش دهد . پسخورد مثبت بیش از حد سبب عدم پایداری و اعوجاج می شود . اگر پسخورد مثبت به اندازه ی کافی زیاد باشد. نوسان ایجاد می شود . در سیستم صوتی انتقال برگشتی بیش ار حد انرژی اکوستیکی از بلندگو به میکروفون سبب سوت کشیدن می شود .
[ریاضیات] واخوراند مثبت، انعکاس برگشتی مثبت، بازخورد مثبت، عکس العمل مثبت، پس خور مثبت

انگلیسی به انگلیسی

• affirmative reaction, positive response

پیشنهاد کاربران

بازخورد مثبت ( اسم ) : وضعیتی که در آن نتیجه یک فرآیند، فرآیندی را که باعث آن شده است تحریک می کند.
positive feedback ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: بازخورد مثبت
تعریف: نوعی بازخورد که موجب افزایش یا تداوم رفتار می شود
باز خورد مثبت

بپرس