poser

/ˈpoʊzə//ˈpəʊzə/

معنی: ژستو، وانمود کن، پرسش دشوار، قیافه گیر
معانی دیگر: رجوع شود به: poseur، (پرسش یا مسئله) حیرت انگیز، بهت انگیز، poseur وانمود کن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who poses; poseur.
اسم ( noun )
• : تعریف: a vexing or confusing question or problem.
مشابه: challenge

جمله های نمونه

1. The dilemma presented quite a poser.
[ترجمه گوگل]این معضل کاملاً یک موضوع مطرح شد
[ترجمه ترگمان]این معضل بسیار دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Here is a little poser for you.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک پوزر کوچک برای شما است
[ترجمه ترگمان] اینم یه جای کوچولو برای تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's such a poser on the dance floor.
[ترجمه گوگل]او در زمین رقص چنین پوزری است
[ترجمه ترگمان]اون تو سالن رقص a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That's quite a poser!
[ترجمه گوگل]این کاملا پوزور است!
[ترجمه ترگمان]عجب a!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That's a real poser.
[ترجمه گوگل]این یک پوزر واقعی است
[ترجمه ترگمان]این یک انتخاب واقعیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I put this poser to him, though in a more tactful way, you understand.
[ترجمه گوگل]من این پوزر را برای او گذاشتم، هرچند به روشی دقیق تر، متوجه می شوید
[ترجمه ترگمان]من این ملافه را به او دادم، هر چند تا حدودی با احتیاط، تو درک می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Technology has been a particular poser: institutions like Lloyd's have been slow to exploit computers.
[ترجمه گوگل]فناوری یک عامل خاص بوده است: مؤسساتی مانند Lloyd's در بهره برداری از رایانه ها کند بوده اند
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی به طور خاص مورد استفاده قرار گرفته است: موسساتی مانند لوید برای بهره برداری از کامپیوترها به کندی عمل کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In ethics, there is a poser about the difference between killing and letting die.
[ترجمه گوگل]در اخلاق، بحثی درباره تفاوت بین کشتن و اجازه دادن به مردن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اصول اخلاقی، a در مورد تفاوت بین کشتن و مرگ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A movie star? What a poser!
[ترجمه گوگل]یک ستاره سینما؟ چه پوزری!
[ترجمه ترگمان]ستاره سینما؟ عجب poser!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Du Mu is a famous poet and poser in the late Tang Dynasty.
[ترجمه گوگل]دو مو یک شاعر و نویسنده مشهور در اواخر سلسله تانگ است
[ترجمه ترگمان]Du شاعر مشهور و poser در دودمان تانگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The poser controlling system of the fly-wheel needs to be realized by means of four-quadrant torque servo control.
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل پوزر چرخ فلایویل باید با استفاده از کنترل سروو گشتاور چهار ربعی محقق شود
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل poser فرمان بردار پشتیبان نیاز دارد که با استفاده از فرمان یار چهار ربعی فرمان یار تشخیص داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's such a poser.
[ترجمه گوگل]او چنین پوزری است
[ترجمه ترگمان]اون خیلی poser
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Who was the last woman to win three Olympic gold medals? That's quite a poser.
[ترجمه گوگل]آخرین زنی که سه مدال طلای المپیک را کسب کرد چه کسی بود؟ این کاملا پوزور است
[ترجمه ترگمان]آخرین زنی که سه مدال طلای المپیک را برد کی بود؟ این کاملا a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Did you hear him going on about his Porsches? What a poser!
[ترجمه گوگل]آیا شنیدید که او در مورد پورشه هایش صحبت می کند؟ چه پوزری!
[ترجمه ترگمان]شنیدی که اون در مورد \"Porsches\" - ش کجا رفته؟ عجب poser!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ژستو (اسم)
popinjay, poser, poseur

وانمود کن (اسم)
poser, poseur

پرسش دشوار (اسم)
poser

قیافه گیر (اسم)
poser, poseur

انگلیسی به انگلیسی

• difficult problem; male model; impostor, pretender
if you call someone a poser, you mean that they are behaving in a particular way in order to impress people or deceive them; used showing disapproval.
a poser is also a difficult problem or puzzle.

پیشنهاد کاربران

1 -
a problem or question that is difficult to solve or answer
مشکل یا سوالی که حل یا پاسخ آن دشوار است
Who was the last woman to win three Olympic gold medals? That's quite a poser.
She asked him a poser that he couldn’t answer: what is the meaning of life?
...
[مشاهده متن کامل]

She solved the poser in no time and impressed everyone with her intelligence.
2 -
A poser is someone who pretends to be someone they are not, often by imitating a certain style, attitude, or group
کسی است که اغلب با تقلید از سبک، نگرش یا گروه خاصی وانمود می کند که کسی است که البته نیست.
He was a poser who claimed to be a rock star, but he couldn’t even play the guitar.
He hated posers who tried to fit in with the skaters, but didn’t know how to skate.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/poser• https://sentence.yourdictionary.com/poser
معانی زیادی داره
اما اینو میدونم که تو متال و متال هد ها به کسی میگن پوزر که وانمود میکنه کسیه که نیست
یجورای مدعیه
مثه هنین آدمایی که جا مهر رو پیشونیشونه که بگن ما ته مسلمونیم ولی عرق هم میخورن
قیافه گیر، مغرور، مدعی، خود چس پندار
سوال سخت و دشوار
قیافه گیر
Noun - countable - informal :
فردی که در اینترنت و شبکه های اجتماعی اقدام به راه اندازی سایت، پیج، پروفایل و . . . . جعلی کرده ( مثلا نام و عکس پروفایل خود را به نام یک ورزشکار و یا بازیگر معروف انتخاب می کند ) و از این راه سعی می کند که توجه و احترام دیگران را به سمت خود جلب نماید. البته بعضی از این افراد از این روش برای کلاهبرداری و انجام کارهای مجرمانه نیز استفاده می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

طرح کردن
یعنی کسی که ژست میگیره ازش عکس بگیرن

بپرس