portraiture

/ˈpɔːrtreɪt͡ʃər//ˈpɔːtreɪt͡ʃə/

معنی: تعریف، نقاشی از صورت
معانی دیگر: رجوع شود به: portrait، صورتگری، رخساره پردازی، رخ نگاشتگری، تصویرسازی، پیکر نگاری، تصویر کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the art of making portraits.

(2) تعریف: a depiction in visual or verbal form; portrait.

(3) تعریف: portraits, collectively.

جمله های نمونه

1. Instruction is in various media and covers landscapes, portraiture, still life, book illustration and more.
[ترجمه گوگل]آموزش در رسانه های مختلف است و مناظر، پرتره، طبیعت بی جان، تصویرسازی کتاب و موارد دیگر را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]آموزش در رسانه های مختلف است و مناظر، پرتره، بی جان، تصویر کتاب و چیزهای دیگر را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Royal portraiture appears to be a barometer of the state of the art.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد پرتره سلطنتی یک فشارسنج از وضعیت هنر باشد
[ترجمه ترگمان]پرتره سلطنتی به نظر می رسد که شاخصی از وضعیت هنر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nowhere was this more evident that within official portraiture.
[ترجمه گوگل]این در هیچ کجا به اندازه پرتره رسمی مشهود نبود
[ترجمه ترگمان]این کاملا مشهود بود که در داخل پرتره رسمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Society portraiture continued to thrive, as much in demand in the 1950s as in Gainsborough's day.
[ترجمه گوگل]پرتره های جامعه به رشد خود ادامه دادند، به همان اندازه که در دهه 1950 تقاضای زیادی داشت و در زمان گینزبورو
[ترجمه ترگمان]پرتره جامعه به رشد خود ادامه داد، همان طور که در دهه ۱۹۵۰ مانند در روز Gainsborough تقاضا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The majority of her work is self portraiture; her aesthetic concerns grew from her fascination with the falsity of appearance.
[ترجمه گوگل]اکثر کارهای او خود پرتره است نگرانی‌های زیبایی‌شناختی او از شیفتگی او به نادرستی ظاهر رشد کرد
[ترجمه ترگمان]اکثر آثار او پرتره خود شخصی است؛ نگرانی های زیبایی شناسی او از شیفتگی او به فریب ظاهر شدن ظهور کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Photographer Melanie Cox makes her living from art portraiture.
[ترجمه گوگل]عکاس ملانی کاکس از پرتره هنری امرار معاش می کند
[ترجمه ترگمان]عکاس ملانی کاکس او را در عکاسی پرتره هنری زنده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Literary giants have often been prime subjects for portraiture and George Bernard Shaw was no exception.
[ترجمه گوگل]غول های ادبی اغلب سوژه های اصلی برای پرتره بوده اند و جورج برنارد شاو نیز از این قاعده مستثنی نبود
[ترجمه ترگمان]غول های ادبیات اغلب موضوعات اصلی برای عکاسی پرتره بوده اند و جورج برنارد شاو نیز از این موضوع مستثنی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their works symbolized a change in portraiture and were of special importance in Chinese painting history.
[ترجمه گوگل]آثار آنها نماد تغییر در پرتره بود و در تاریخ نقاشی چین از اهمیت ویژه ای برخوردار بود
[ترجمه ترگمان]آثار آن ها نمادی از تغییر در عکاسی پرتره بود و از اهمیت ویژه ای در تاریخ نقاشی چین برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Major in natural, personality, portraiture, out door pre - wedding and event photography.
[ترجمه گوگل]رشته اصلی در عکاسی طبیعی، شخصیت، پرتره، خارج از منزل قبل از عروسی و عکاسی رویداد
[ترجمه ترگمان]سرگرد در عکاسی پرتره طبیعی، شخصیت، پرتره، بیرون از مراسم عروسی و رویداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The author concludes: this book is an affectionate portraiture of Hardy's hometown and its people . "
[ترجمه گوگل]نویسنده نتیجه گیری می کند: این کتاب پرتره ای محبت آمیز از زادگاه هاردی و مردم آن است "
[ترجمه ترگمان]نویسنده به این نتیجه می رسد: \" این کتاب، یک پرتره با محبت از شهر هاردی و مردمش است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is a real portraiture of interpersonal relationship in the modern society.
[ترجمه گوگل]این یک تصویر واقعی از روابط بین فردی در جامعه مدرن است
[ترجمه ترگمان]این یک پرتره واقعی از روابط بین فردی در جامعه مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It must be a portraiture of couples that makes people an enjoyment of life.
[ترجمه گوگل]باید پرتره ای از زوج ها باشد که مردم را از زندگی لذت ببرند
[ترجمه ترگمان]آن باید یک پرتره از زوج ها باشد که باعث می شود مردم از زندگی لذت ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Suited to such uses as fashion, portraiture, interior, and product photography.
[ترجمه گوگل]برای مصارفی مانند مد، پرتره، فضای داخلی و عکاسی محصول مناسب است
[ترجمه ترگمان]استفاده از این روش به عنوان مد، عکاسی پرتره، داخل و یا عکاسی از محصول استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I am always amazed that the basic rules of portraiture are rarely taught.
[ترجمه گوگل]من همیشه در شگفتم که قوانین اولیه پرتره به ندرت آموزش داده می شود
[ترجمه ترگمان]من همیشه تعجب می کنم که قوانین اساسی پرتره به ندرت آموزش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعریف (اسم)
praise, description, explanation, compliment, portrayal, circumscription, definition, quantification, portraiture

نقاشی از صورت (اسم)
portraiture

انگلیسی به انگلیسی

• drawing or photographing faces of individuals; drawing or painting of a face
portraiture is the art of painting or drawing portraits; a technical term.

پیشنهاد کاربران

portraiture ( n ) ( pɔrtrətʃər ) =the art of making portraits; the portraits that are made
portraiture
نگارگری
تصویر نگاری
portraiture ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: تک‏چهره‏نگاری
تعریف: هنر بازنمایی چهره یا نیم‏تنه یا شکل کامل یک فرد به‏تنهایی
پرتره نگاری
تک چهره نگاری

بپرس