portly

/ˈpɔːrtli//ˈpɔːtli/

معنی: چاق و چله
معانی دیگر: (همراه با وقار) هیکل دار، هیکل وار، تنومند، جثه دار، با وقار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: portlier, portliest
مشتقات: portliness (n.)
• : تعریف: rather fat; stout.
مترادف: corpulent, rotund, stout, well-fed
مشابه: ample, beefy, blocky, brawny, burly, chubby, chunky, meaty, obese, plump, pudgy, stocky, thickset, tubby

- He was a portly gentleman who was rather fond of ale.
[ترجمه گوگل] او نجیب زاده ای بود که نسبتاً به مشروب الکلی علاقه داشت
[ترجمه ترگمان] او مردی موقر بود که به آبجو علاقه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a portly old gentleman
یک آقای سالخورده و هیکل دار

2. He was a portly figure in a tight-fitting jacket and bow tie.
[ترجمه گوگل]او چهره ای خوش اندام با کت و پاپیون تنگ بود
[ترجمه ترگمان]هیکل تنومند و محکمی داشت که کت و شلوار تنگ پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is not a large man, but portly now and rather short of breath.
[ترجمه گوگل]او مردی درشت اندام نیست، اما در حال حاضر خوش قیافه و نسبتاً تنگی نفس است
[ترجمه ترگمان]او مرد بزرگی نیست، بلکه چاق و نسبتا کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But a steep turn, below, reveals a portly frame and dated antecedents.
[ترجمه گوگل]اما یک چرخش تند، در زیر، یک قاب کوچک و پیشینیان قدیمی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اما یک پیچ تند، طبقه پایین، پاپوش و با سابقه قبلی را آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was amiable, grizzle-haired and portly, with a wide smile.
[ترجمه گوگل]او دوست داشتنی، با موهای ژولیده و خوش اندام، با لبخندی پهن بود
[ترجمه ترگمان]او دوست داشتنی و مو بور و تنومند بود و لبخند پهنی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bishop was a dignified, portly man, with thinning white hair.
[ترجمه گوگل]اسقف مردی باوقار و خوش اندام با موهای نازک و سفید بود
[ترجمه ترگمان]اسقف یک مرد موقر و موقر با موهای کم پشت سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dewey himself campaigned with the portly dignity of an incumbent, while Truman screeched and kicked like an outsider.
[ترجمه گوگل]خود دیویی با وقار و وقار ظاهراً یک مقام رسمی مبارزات انتخاباتی را انجام داد، در حالی که ترومن مانند یک خارجی جیغ می زد و لگد می زد
[ترجمه ترگمان]او \"دویی\" با وقار شدید یک متصدی مبارزه کرد، در حالی که \"ترومن\" جیغ کشید و مانند یک غریبه ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Those 29 words sealed the portly politician's fate.
[ترجمه گوگل]این 29 کلمه بر سرنوشت این سیاستمدار خوش اخلاق مهر زد
[ترجمه ترگمان]این ۲۹ کلمه سرنوشت سیاست مدار portly را مسدود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the opposite corner was a portly man in a baggy tweed suit.
[ترجمه گوگل]در گوشه مقابل مردی خوش قیافه با کت و شلوار گشاد تویدی بود
[ترجمه ترگمان]در گوشه مقابل مرد تنومندی بود که کت و شلوار گشاد پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lawyer was a tall, portly man with a snub nose, a square chin, and a short neck.
[ترجمه گوگل]وکیل مردی قد بلند و خوش اندام با بینی کشیده، چانه مربعی شکل و گردن کوتاه بود
[ترجمه ترگمان]وکیل مرد قد بلندی بود با بینی سربالا، چانه مربع و گردنی کوتاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. George Shultz, the bluff and portly secretary of state, evidently thought much the same.
[ترجمه گوگل]جورج شولتز، وزیر امور خارجه برجسته و بلوف، ظاهراً همین فکر را می کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر من، جورج Shultz، the و secretary رسمی ایالت، ظاهرا هم همین فکر را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Instantly the portly lady's face became exceedingly sober and shrewd.
[ترجمه گوگل]بلافاصله چهره بانوی خوش اخلاق به شدت هوشیار و زیرک شد
[ترجمه ترگمان]بلافاصله چهره خانم موقر به شدت هوشیار و هوشیار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new manager is a portly middle - aged woman.
[ترجمه گوگل]مدیر جدید یک زن میانسال سرکش است
[ترجمه ترگمان]مدیر جدید یک زن میانسال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fact is, the portly plumber perfected platforming way back in 1996 with Super Mario 6
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که لوله‌کش بانمک در سال 1996 با Super Mario 6، پلتفرمینگ را کامل کرد
[ترجمه ترگمان]واقعیت این است که the چاق در سال ۱۹۹۶ با سوپر ماریو ۶ تکمیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چاق و چله (صفت)
thick, stout, chuffy, plump, lob, squab, buxom, fubsy, portly, roly-poly

انگلیسی به انگلیسی

• stocky, heavy-set, stout; stately, having a pleasant appearance
portly people are rather fat; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

هیکلی، درشت
معمولا برای افراد بالغ و م یانسال بکار می رود
هیکلی، درشت
با وقار
فربه

بپرس