porter

/ˈpɔːrtər//ˈpɔːtə/

معنی: ابجو، باربر، حامل، حمال، حاجب، دربان، آبجو پورتر، ناقل امراض
معانی دیگر: سرایدار، (ایستگاه راه آهن یا هتل و غیره) باربر، چمدان کش، (رستوران و بانک و فروشگاه و غیره) مامور نظافت، مستخدم، فراش، (راه آهن) مستخدم قطار، پیشخدمت، حمالی کردن، حمل کردن، ناقل امرا­

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who carries luggage for travelers at a station or hotel.

(2) تعریف: one who serves passengers aboard a train.
اسم ( noun )
• : تعریف: a dark malt ale whose color is achieved by drying the malt at a high temperature.
مشابه: stout

جمله های نمونه

1. I will ask a porter to carry the baggages for me.
[ترجمه Srwa] از یک باربر خواهم خواست که چمدان هایم را برایم حمل کند
|
[ترجمه گوگل]من از یک باربر می خواهم که بارها را برای من حمل کند
[ترجمه ترگمان]از دربان تقاضا خواهم کرد که از او پرستاری نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The porter distributes incoming letters to the offices.
[ترجمه گوگل]باربر نامه های دریافتی را به دفاتر توزیع می کند
[ترجمه ترگمان]دربان نامه را به دفاتر ثبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A porter relieved her of the three large cases she had been pushing on a trolley.
[ترجمه گوگل]یک باربر او را از شر سه کیف بزرگی که روی یک چرخ دستی هل می داد راحت کرد
[ترجمه ترگمان]دربان او را از سه پرونده بزرگ که چرخ دستی می راند رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's hard to generalize about Cole Porter because he wrote so many great songs that were so varied.
[ترجمه گوگل]تعمیم در مورد کول پورتر سخت است زیرا او آهنگ های بسیار خوبی نوشت که بسیار متنوع بودند
[ترجمه ترگمان]تعمیم در مورد کول پورتر سخت است، زیرا بسیاری از آهنگ های عالی را نوشت که بسیار متنوع بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The porter was weighed down by all the luggage.
[ترجمه گوگل]باربر با همه چمدان ها سنگین شده بود
[ترجمه ترگمان]دربان همه چمدان ها را زیر و رو کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The head porter is responsible for the supervision and allocation of duties.
[ترجمه گوگل]سرپرست باربر مسئولیت نظارت و تخصیص وظایف را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]سرپرست مسئول نظارت و تخصیص وظایف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He gave the porter a tip.
[ترجمه گوگل]به دربان انعام داد
[ترجمه ترگمان]به دربان انعام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Piquancy was added to the situation because Dr Porter was then on the point of marrying Hugh Miller.
[ترجمه گوگل]پیکوانسی به این وضعیت اضافه شد زیرا دکتر پورتر در آن زمان قصد ازدواج با هیو میلر را داشت
[ترجمه ترگمان]piquancy به این وضعیت افزوده شد، زیرا در آن زمان دکتر پورتر قصد ازدواج با هیو میلر را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The porter, however, could not understand me.
[ترجمه گوگل]باربر اما نتوانست مرا درک کند
[ترجمه ترگمان]اما دربان متوجه من نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The porter had to force the window open every morning.
[ترجمه گوگل]باربر مجبور بود هر روز صبح پنجره را به زور باز کند
[ترجمه ترگمان]دربان مجبور بود هر روز صبح پنجره را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pull pints of porter for the men off the ship.
[ترجمه گوگل]یک پیمانه باربر برای مردان از کشتی بیرون بکشید
[ترجمه ترگمان]pints را برای مردان از کشتی بیرون بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The porter expects a gratuity.
[ترجمه Mrlinuxlover] دربان ( مستخدم یا کارگر ) انتظار انعامی را دارد.
|
[ترجمه گوگل]باربر انتظار انعام دارد
[ترجمه ترگمان]دربان هم از انعام خوشش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hall porter was feeling hard done by at having to extend his shift.
[ترجمه گوگل]باربر سالن احساس می کرد که مجبور به تمدید شیفت کاری خود شده بود
[ترجمه ترگمان]تالاربان از این که مجبور بود به نوبت کارش را طولانی تر کند، احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The hotel porter will get you a taxi.
[ترجمه گوگل]باربر هتل برای شما تاکسی می گیرد
[ترجمه ترگمان] دربان هتل برات تاکسی میگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. On arriving at the station, we hailed a porter to carry the bags.
[ترجمه گوگل]با رسیدن به ایستگاه، از یک باربر برای حمل کیف ها استقبال کردیم
[ترجمه ترگمان]چون به ایستگاه رسیدند، دربان را صدا زدیم تا کیسه ها را حمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابجو (اسم)
ale, beer, gill, porter, hop

باربر (اسم)
backer, porter, coolie

حامل (اسم)
porter, transport, bearer, carrier, vehicle, vector, conveyor, stave, conveyer

حمال (اسم)
porter, coolie, carrier

حاجب (اسم)
chamberlain, porter, curtain, eyebrow, doorkeeper

دربان (اسم)
porter, janitor, doorkeeper, concierge, doorman

آبجو پورتر (اسم)
porter

ناقل امراض (اسم)
porter

تخصصی

[] باربر

انگلیسی به انگلیسی

• one who carries parcels; doorman, concierge; type of dark beer; (british) janitor
a porter is a person whose job is to be in charge of the entrance of a building such as a hotel.
a porter is also a person whose job is to carry things, for example passengers' luggage at a railway station.

پیشنهاد کاربران

بارکش، دربان، خدمتکار قطار، صفاکار
بارکش، دربان، خدمتکار قطار
porter چمدان بر قطار و هواپبما
bell captain چمدان بر هتل
1. باربر. حمال 2. دربان. نگهبان 3. مستخدم
مثال:
the porter's lodge
جا و منزل دربان
باربر ، حمال
porter 3 ( n )
porter
porter 2 ( n )
porter
porter 1 ( n ) ( pɔrt̮ər ) =a person whose job is carrying people's bags and other loads
porter
نگهبان
porter ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: چمدان بَر
تعریف: شخصی که چمدان و بار و بُنة مسافران را در فرودگاه ها و ایستگاه های قطار و مهمانخانه ها حمل می کند
بارکش - فردی که شغلش حمل بار سایرین ( در فرودگاه ها، هتل ها، مجتمع های بزرگ و . . . ) است.
حمل بار، بار بردن.
A person who carries your luggage
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس