portentous

/pɔːrˈtentəs//pɔːˈtentəs/

معنی: بدشگون، بدیمن، بدفرجام، دارای فال بد
معانی دیگر: شوم، ناخجسته، نحس، ناهمایون، پرفیس و افاده، بوشی، با خودنمایی، تفرعن آمیز، شگفت انگیز، اعجاب آور، سرنوشت ساز، مهم، خطیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: portentously (adv.), portentousness (n.)
(1) تعریف: being or like a portent.
مترادف: fateful, foreboding, ominous, threatening
مشابه: auspicious, favorable, inauspicious, prophetic, propitious, sinister

(2) تعریف: exciting fear or wonder; ominous or marvelous.
مترادف: alarming, amazing, astonishing, awesome, fateful, forbidding, marvelous, menacing, ominous, sinister
مشابه: awful, black, dark, fantastic, foreboding, malign, miraculous, threatening

(3) تعریف: marked by an excessive display of importance; pompous.
مترادف: bombastic, grandiose, pompous, pretentious
مشابه: arrogant, conceited, lofty, proud, self-important, vainglorious

جمله های نمونه

1. the portentous events that led to his downfall
رویدادهای شومی که به سقوط او منتهی شد

2. suddenly that giant gave me a portentous wink
آن غول ناگهان به من چشمک حیرت انگیزی زد.

3. There was nothing portentous or solemn about him. He was bubbling with humour.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز مهم یا مهمی در مورد او وجود نداشت او از طنز غبغب می کرد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز portentous یا ابهت در او نبود او با شوخ طبعی از کوره در می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The report contains numerous portentous references to a future environmental calamity.
[ترجمه گوگل]این گزارش حاوی ارجاعات متحیرکننده متعددی به یک فاجعه زیست محیطی در آینده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش شامل منابع portentous متعددی برای یک فاجعه محیطی آینده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Recent developments are as portentous as the collapse of the Berlin Wall.
[ترجمه گوگل]تحولات اخیر به اندازه فروریختن دیوار برلین چشمگیر است
[ترجمه ترگمان]پیشرفت های اخیر به اندازه فروریختن دیوار برلین مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The present aspect of society is portentous of great change.
[ترجمه گوگل]جنبه کنونی جامعه، پیشگویی از تغییرات بزرگ است
[ترجمه ترگمان]جنبه کنونی اجتماع نشانه تغییر بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sunderland won 2-1; perhaps he will think it portentous.
[ترجمه گوگل]ساندرلند 2-1 پیروز شد شاید او فکر کند که آن را مبهوت کننده است
[ترجمه ترگمان]ساندرلند با پیروزی ۲ بر ۱ پیروز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With "Blue Nights", named for the intense and portentous beauty of the dying light on a summer day, Ms Didion has translated the sad hum of her thoughts into a profound meditation on mortality.
[ترجمه گوگل]خانم دیدیون با «شب‌های آبی» که به خاطر زیبایی شدید و برجسته نور در حال مرگ در یک روز تابستانی نامگذاری شده است، زمزمه غم‌انگیز افکار خود را به تأملی عمیق در مورد مرگ و میر تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]خانم Didion با \"شب های آبی\"، با نام \"شب های آبی\"، زمزمه غمناک افکار خود را به تفکرات عمیق درباره مرگ و میر ترجمه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Before me stretched the portentous, menacing road of a new decade.
[ترجمه گوگل]پیش از من جاده پرمحتوا و تهدیدآمیز یک دهه جدید کشیده شد
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که من جاده شوم و تهدیدآمیز یک دهه نو را باز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Strikes occurred, but none as portentous as the strike in the Lenin shipyards in Gdansk that began on August 1980.
[ترجمه گوگل]اعتصاباتی رخ داد، اما هیچ کدام به اندازه اعتصاب در کارخانه کشتی سازی لنین در گدانسک که در اوت 1980 آغاز شد، مهم نبود
[ترجمه ترگمان]اعتصابات به وقوع پیوستند، اما هیچ یک از این اعتصاب مانند اعتصاب در کارخانه های لنین در Gdansk که در آگوست ۱۹۸۰ آغاز شد، وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Portentous choices were forced on him by the dozen.
[ترجمه گوگل]انتخاب های سختی بر او تحمیل شد
[ترجمه ترگمان]شش تا از آن ها را به زور به او تحمیل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its consequences were historically portentous.
[ترجمه گوگل]عواقب آن از نظر تاریخی ترسناک بود
[ترجمه ترگمان]عواقب آن از لحاظ تاریخی portentous بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The problem with the book is that it sometimes descends into portentous philosophizing.
[ترجمه گوگل]مشکل کتاب این است که گاهی اوقات به فلسفه‌پردازی پرمعنا فرو می‌رود
[ترجمه ترگمان]مشکل این کتاب این است که گاهی به فلسفه portentous فرو می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In social politics, too, the city's contribution to 20th century thought and culture was no less portentous.
[ترجمه گوگل]در سیاست اجتماعی نیز، سهم شهر در اندیشه و فرهنگ قرن بیستم کم‌اهمیت نبود
[ترجمه ترگمان]در سیاست اجتماعی نیز مشارکت شهر در قرن بیستم اهمیت چندانی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The altered states, the plangent electronic keyboards, and her use of Biblical text all conspire to create a portentous sound.
[ترجمه گوگل]حالت‌های تغییر یافته، صفحه‌کلیدهای الکترونیکی و استفاده او از متن کتاب مقدس، همگی برای ایجاد صدایی دلخراش توطئه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]حالات تغییر یافته، the الکترونیکی plangent، و استفاده او از متن کتاب مقدس برای ایجاد یک صدای مهیب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدشگون (صفت)
ominous, sinister, unlucky, sinistral, ill-boding, portentous

بدیمن (صفت)
ominous, sinister, unlucky, sinistral, portentous

بدفرجام (صفت)
portentous

دارای فال بد (صفت)
portentous

انگلیسی به انگلیسی

• boding evil; prophesying bad events; impressive, amazing; ideal, exemplary; pompous, arrogant
something that is portentous is important in indicating or affecting future events; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : portend
✅️ اسم ( noun ) : portent / portentousness
✅️ صفت ( adjective ) : portentous
✅️ قید ( adverb ) : portentously
The literary form of ominous
Showing that something important is going to happen especially bad things : (
نحس - بدشگون

ظاهرا بهترین معادل معنایی آن "گنده. . . زی" یا گنده گویی است، ولی به دلیل تابوهایی که هست "تصنعی" را پیشنهاد می کنم.

بپرس