portcall


درخواست حمل وسایل به بندر براى بارگیرى علوم نظامى : زمان رسیدن وسایل به بندر

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی
- توقف بندری
- پهلوگیری در بندر
- مراجعه کشتی به بندر
- - -
🔹 تعریف ها
1. ** ( دریانوردی – اصلی ) :** رویداد ورود، توقف و خروج کشتی از یک بندر، همراه با عملیات بارگیری، تخلیه، سوخت گیری و خدمات.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *The vessel made a port call in Hamburg. *
کشتی در هامبورگ یک **توقف بندری** داشت.
2. ** ( لجستیک – کاربردی ) :** مرحله ای در زنجیره ی تأمین که کشتی در بندر برای عملیات تجاری یا خدماتی توقف می کند.
مثال: *Efficient port calls reduce shipping delays. *
**توقف های بندری کارآمد** تأخیرهای حمل ونقل را کاهش می دهند.
3. ** ( دیپلماتیک – استعاری ) :** توقف کشتی های نظامی یا دولتی در بندر یک کشور به عنوان نشانه ی روابط یا همکاری.
مثال: *The navy’s port call was seen as a diplomatic gesture. *
**توقف بندری نیروی دریایی** به عنوان یک اقدام دیپلماتیک تلقی شد.
- - -
🔹 مترادف ها
harbor visit – port stop – docking – berth call
- - - -
- در صنعت کشتیرانی، *port call* یک اصطلاح فنی است و به عملیات کامل ورود و خروج کشتی اشاره دارد.
- در روابط بین الملل، توقف بندری کشتی های نظامی می تواند پیام سیاسی یا دیپلماتیک داشته باشد.
- - -
🔹 مثال ها
- *The ship’s port call lasted two days. *
**توقف بندری کشتی** دو روز طول کشید.
- *Port calls are critical for global trade logistics. *
**توقف های بندری** برای لجستیک تجارت جهانی حیاتی هستند.