• : تعریف: boiled cereal grains or meal, such as oatmeal, usu. eaten with milk.
جمله های نمونه
1. Keep your breath to cool your porridge.
[ترجمه گوگل]نفس خود را نگه دارید تا فرنی خود خنک شود [ترجمه ترگمان]نفست رو نگه دار که porridge رو خنک کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Breakfast consisted of porridge served with butter.
[ترجمه گوگل]صبحانه شامل فرنی بود که با کره سرو می شد [ترجمه ترگمان]صبحانه شامل فرنی بود که با کره سرو می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Scum the bubble when the porridge is boiling.
[ترجمه نادی مدی] وقتی آش یا فرنی در حال جوشیدنه ، کفش را بگیر
|
[ترجمه گوگل]وقتی فرنی در حال جوشیدن است، حباب را صاف کنید [ترجمه ترگمان] وقتی که آش در حال جوش خوردن باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She was feeding the baby with porridge.
[ترجمه گوگل]داشت با فرنی به بچه غذا می داد [ترجمه ترگمان] اون داشت به بچه غذا می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Is/Are porridge oats on the breakfast menu?
[ترجمه گوگل]آیا جو فرنی در منوی صبحانه وجود دارد؟ [ترجمه ترگمان]آیا خوراک جو در منوی صبحانه است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't scald your lips in another man's porridge.
[ترجمه گوگل]لب هایت را در فرنی مرد دیگری نسوزی [ترجمه ترگمان]تو فرنی یک مرد دیگه scald نکن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The child has eaten three platefuls of porridge!
[ترجمه گوگل]بچه سه بشقاب فرنی خورده! [ترجمه ترگمان]بچه سه تکه فرنی خورد! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Someone's been and eaten my porridge!
[ترجمه گوگل]یکی بوده و فرنی من رو خورده! [ترجمه ترگمان]یک نفر فرنی من را خورده و خورده! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There was a soggy mess of porridge on the table.
[ترجمه گوگل]یک آشغال خیس از فرنی روی میز بود [ترجمه ترگمان]روی میز آش mess ریخته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They lived frugally off a diet of porridge and lentils.
[ترجمه گوگل]آنها با صرفه جویی در رژیم غذایی حاوی فرنی و عدس زندگی می کردند [ترجمه ترگمان]آن ها با صرفه جویی در رژیم غذایی و عدس زندگی می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He did ten years porridge for armed robbery.
[ترجمه گوگل]او ده سال فرنی برای سرقت مسلحانه انجام داد [ترجمه ترگمان]او ده سال برای سرقت مسلحانه درست کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He's doing porridge again, this time for armed robbery.
[ترجمه گوگل]او دوباره فرنی می کند، این بار برای سرقت مسلحانه [ترجمه ترگمان]او دوباره فرنی را انجام می دهد، این بار برای سرقت مسلحانه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Margaret fed me porridge oats dusty with salt.
[ترجمه گوگل]مارگارت به من جو دوسر فرنی را با نمک خورد [ترجمه ترگمان]مارگارت خوراک جو و جو را با نمک به من داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. For breakfast the family eats a thin maize porridge made from dried milk, prepared over an open fire.
[ترجمه گوگل]برای صبحانه خانواده یک فرنی ذرت نازک از شیر خشک تهیه شده روی آتش باز می خورند [ترجمه ترگمان]برای صبحانه، خانواده یک غذای ذرت نازک که از شیر خشک تهیه می شود را می خورد و روی یک آتش باز آماده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Goldilocks had to choose which bowl of porridge to eat.
[ترجمه گوگل]طلایی ها باید انتخاب می کردند که کدام کاسه فرنی را بخورند [ترجمه ترگمان]Goldilocks باید انتخاب می کرد که کدام کاسه فرنی را برای خوردن انتخاب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
حریره (اسم)
gruel, porridge
فرنی (اسم)
porridge
شوربا (اسم)
porridge, pottage
چیز مخلوط (اسم)
porridge
انگلیسی به انگلیسی
• soft hot cereal made of oats or wheat porridge is a thick, sticky food made from oats cooked in water.
پیشنهاد کاربران
چند سال اب خنک خوردن توی زندان هم معنی میده
فرنی
پوره
حلیم فرنگی
porridge ( علوم و فنّاوری غذا ) واژه مصوب: حلیمفرنگی تعریف: نوعی غذای قوام دار که با پختن غلات خردشده در آب یا شیر تهیه می شود