porridge

/ˈpɔːrədʒ//ˈpɒrɪdʒ/

معنی: حریره، فرنی، شوربا، چیز مخلوط
معانی دیگر: (در اصل) شوربا، آش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: boiled cereal grains or meal, such as oatmeal, usu. eaten with milk.

جمله های نمونه

1. Keep your breath to cool your porridge.
[ترجمه گوگل]نفس خود را نگه دارید تا فرنی خود خنک شود
[ترجمه ترگمان]نفست رو نگه دار که porridge رو خنک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Breakfast consisted of porridge served with butter.
[ترجمه گوگل]صبحانه شامل فرنی بود که با کره سرو می شد
[ترجمه ترگمان]صبحانه شامل فرنی بود که با کره سرو می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Scum the bubble when the porridge is boiling.
[ترجمه نادی مدی] وقتی آش یا فرنی در حال جوشیدنه ، کفش را بگیر
|
[ترجمه گوگل]وقتی فرنی در حال جوشیدن است، حباب را صاف کنید
[ترجمه ترگمان] وقتی که آش در حال جوش خوردن باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was feeding the baby with porridge.
[ترجمه گوگل]داشت با فرنی به بچه غذا می داد
[ترجمه ترگمان] اون داشت به بچه غذا می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Is/Are porridge oats on the breakfast menu?
[ترجمه گوگل]آیا جو فرنی در منوی صبحانه وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا خوراک جو در منوی صبحانه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't scald your lips in another man's porridge.
[ترجمه گوگل]لب هایت را در فرنی مرد دیگری نسوزی
[ترجمه ترگمان]تو فرنی یک مرد دیگه scald نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The child has eaten three platefuls of porridge!
[ترجمه گوگل]بچه سه بشقاب فرنی خورده!
[ترجمه ترگمان]بچه سه تکه فرنی خورد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Someone's been and eaten my porridge!
[ترجمه گوگل]یکی بوده و فرنی من رو خورده!
[ترجمه ترگمان]یک نفر فرنی من را خورده و خورده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a soggy mess of porridge on the table.
[ترجمه گوگل]یک آشغال خیس از فرنی روی میز بود
[ترجمه ترگمان]روی میز آش mess ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They lived frugally off a diet of porridge and lentils.
[ترجمه گوگل]آنها با صرفه جویی در رژیم غذایی حاوی فرنی و عدس زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با صرفه جویی در رژیم غذایی و عدس زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He did ten years porridge for armed robbery.
[ترجمه گوگل]او ده سال فرنی برای سرقت مسلحانه انجام داد
[ترجمه ترگمان]او ده سال برای سرقت مسلحانه درست کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's doing porridge again, this time for armed robbery.
[ترجمه گوگل]او دوباره فرنی می کند، این بار برای سرقت مسلحانه
[ترجمه ترگمان]او دوباره فرنی را انجام می دهد، این بار برای سرقت مسلحانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Margaret fed me porridge oats dusty with salt.
[ترجمه گوگل]مارگارت به من جو دوسر فرنی را با نمک خورد
[ترجمه ترگمان]مارگارت خوراک جو و جو را با نمک به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For breakfast the family eats a thin maize porridge made from dried milk, prepared over an open fire.
[ترجمه گوگل]برای صبحانه خانواده یک فرنی ذرت نازک از شیر خشک تهیه شده روی آتش باز می خورند
[ترجمه ترگمان]برای صبحانه، خانواده یک غذای ذرت نازک که از شیر خشک تهیه می شود را می خورد و روی یک آتش باز آماده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Goldilocks had to choose which bowl of porridge to eat.
[ترجمه گوگل]طلایی ها باید انتخاب می کردند که کدام کاسه فرنی را بخورند
[ترجمه ترگمان]Goldilocks باید انتخاب می کرد که کدام کاسه فرنی را برای خوردن انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حریره (اسم)
gruel, porridge

فرنی (اسم)
porridge

شوربا (اسم)
porridge, pottage

چیز مخلوط (اسم)
porridge

انگلیسی به انگلیسی

• soft hot cereal made of oats or wheat
porridge is a thick, sticky food made from oats cooked in water.

پیشنهاد کاربران

چند سال اب خنک خوردن توی زندان هم معنی میده
فرنی
پوره
حلیم فرنگی
porridge ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: حلیم‏فرنگی
تعریف: نوعی غذای قوام دار که با پختن غلات خردشده در آب یا شیر تهیه می شود
با شیر پختن
چیزی شبیه حلیم برای صبحانه

بپرس