porphyry

/ˈpɔːrfəri//ˈpɔːfɪri/

معنی: سنگ سماق، سنگ اذرین، سماق، سنگ سماک
معانی دیگر: (در اصل) نوعی سنگ صورتی رنگ که دارای بلورهای feldspar است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: porphyries
• : تعریف: a hard, purplish red rock containing coarse mineral crystals, esp. feldspar.

جمله های نمونه

1. In many porphyry copper deposits, additional enrichment of the metal has been caused by surficial weathering.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از ذخایر مس پورفیری، غنای اضافی فلز به دلیل هوازدگی سطحی ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از رسوبات مس پورفیری، غنی سازی بیشتر فلز براثر هوازدگی surficial ناشی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Bayan Bold gold deposit is of porphyry - type related to adakite.
[ترجمه گوگل]کانسار طلای بایان بولد از نوع پورفیری است که مربوط به آداکیت است
[ترجمه ترگمان]سپرده طلایی بایان Bold از نوع porphyry مربوط به adakite است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Yichun Luming molybdenum ore is a big porphyry deposits.
[ترجمه گوگل]سنگ معدن مولیبدن Yichun Luming یک ذخایر بزرگ پورفیری است
[ترجمه ترگمان]سنگ Yichun Luming molybdenum یک رسوب porphyry بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The deposit is a structure zone porphyry alteration type gold deposit.
[ترجمه گوگل]این کانسار یک کانسار طلا از نوع دگرسانی پورفیری ناحیه ساختاری است
[ترجمه ترگمان]کانسار a یک منطقه ساختاری برای alteration کردن نوع طلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dating of the hidden granite porphyry confines the age of Neozoic sedimentary stratum and also provides a basis for timing of intracontinental extension in northern Tibet.
[ترجمه گوگل]تاریخ گذاری پورفیری گرانیتی پنهان سن لایه رسوبی نئوزوئیک را محدود می کند و همچنین مبنایی برای زمان بندی گسترش درون قاره ای در شمال تبت فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]تاریخ کوه های گرانیت مخفی، قدمت لایه رسوبی Neozoic را محدود می کند و مبنایی برای زمان بندی توسعه intracontinental در شمال تبت فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Zhengchong rare-metal greisen porphyry occurs in the Yanshanian Jinjiling composite granitic batholith. It is rich in Li, Rb, Sn, Cs and W: thus the rock body is just an ore body.
[ترجمه گوگل]پورفیری گریزن فلز نادر ژنگ‌چونگ در باتولیت گرانیتی مرکب Yanshanian Jinjiling وجود دارد غنی از Li، Rb، Sn، Cs و W است: بنابراین بدنه سنگی فقط یک کانی است
[ترجمه ترگمان]Zhengchong greisen rare - porphyry در the Yanshanian composite batholith رخ می دهد این سنگ در Li، Rb، Sn، سزیم و W: در نتیجه بدن سنگ تنها یک جسم سنگ آهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By studying on porphyry property of geology, petrochemistry, trace element and so on, the paper concludes that porphyry bodies on Ninglang Himalayan porphyry belt are pay ones.
[ترجمه گوگل]این مقاله با مطالعه ویژگی‌های پورفیری زمین‌شناسی، پتروشیمی، عناصر کمیاب و غیره، به این نتیجه می‌رسد که اجسام پورفیری روی کمربند پورفیری هیمالیا نینگلانگ، دارای پولی هستند
[ترجمه ترگمان]با مطالعه بر روی سنگ سماق of، petrochemistry، عنصر رد و غیره، این مقاله به این نتیجه می رسد که bodies porphyry بر Ninglang هیمالیایی porphyry پرداخت خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The diabase, lamprophyre, granite porphyry and quartz veins are formed after Variscan period.
[ترجمه گوگل]رگه های دیاباز، لامپروفیر، پورفیری گرانیتی و کوارتز پس از دوره واریسکان تشکیل می شوند
[ترجمه ترگمان]diabase، lamprophyre، گرانیت گرانیت و veins کوارتز پس از دوره Variscan شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Porphyry rocks in this belt are intermediate - acid rocks of calc - alkaline series.
[ترجمه گوگل]سنگ های پورفیری در این کمربند سنگ های میانی - اسیدی از سری کالک - قلیایی هستند
[ترجمه ترگمان]سنگ های porphyry در این کمربند، صخره های intermediate از سری calc - قلیایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Xifanping porphyry copper deposit is located in the southwestern Sichuan Province.
[ترجمه گوگل]کانسار مس پورفیری Xifanping در جنوب غربی استان سیچوان واقع شده است
[ترجمه ترگمان]مس پورفیری Xifanping در استان سیچوان چین واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dexing Copper Mine is an especially large porphyry copper mine in the world.
[ترجمه گوگل]معدن مس دکسینگ یک معدن مس پورفیری خاص در جهان است
[ترجمه ترگمان]معدن مس مس یک معدن مس porphyry بزرگ در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gongpoquan porphyry - type copper deposit is existed in secondary dacite - porphyry and granite - porphyry bodies.
[ترجمه گوگل]کانسار مس از نوع پورفیری گونگ پوکوان در اجسام داسیت ثانویه - پورفیری و گرانیت - پورفیری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مس پورفیری - copper copper در dacite secondary - porphyry و گرانیت - وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Granite and alabaster were also imported with precious materials such as porphyry to give richness and lustre to interiors.
[ترجمه گوگل]گرانیت و آلاباستر نیز با مواد گرانبهایی مانند پورفیری وارد می‌شد تا به فضای داخلی غنا و درخشندگی بدهد
[ترجمه ترگمان]گرانیت و مرمر نیز با مواد قیمتی از قبیل مس پورفیری برای دادن غنا و درخشش به فضای داخلی وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Very low-grade disseminated copper mineralisation may reflect the eroded deep levels of a copper porphyry system.
[ترجمه گوگل]کانی سازی مس منتشر شده با عیار پایین ممکن است سطوح عمیق فرسایش یافته یک سیستم پورفیری مس را منعکس کند
[ترجمه ترگمان]Very مس که در درجه پایین پراکنده بودند، ممکن است سطح عمیق و عمیق یک سیستم porphyry مس را منعکس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The writers think of the two-pyroxene granulite enclaves as the undissolved renains while some kind of basic rock in crust is partly dissolving and after the mid-acid porphyry formed.
[ترجمه گوگل]نویسندگان تصور می‌کنند که محصورهای گرانولیت دو پیروکسن به‌عنوان رنین‌های حل‌نشده در حالی که نوعی سنگ اساسی در پوسته تا حدودی در حال حل شدن است و پس از تشکیل پورفیری اسید میانی است
[ترجمه ترگمان]نویسندگان به دو منطقه محصور two granulite به عنوان the renains فکر می کنند در حالی که نوعی از سنگ اساسی در پوسته تا حدودی حل می شود و پس از تشکیل porphyry میانه اسیدی شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنگ سماق (اسم)
porphyry

سنگ اذرین (اسم)
porphyry

سماق (اسم)
porphyry, sumac, sumach

سنگ سماک (اسم)
porphyry

تخصصی

[زمین شناسی] پورفیری - سنگهاى آذرین داراى فنوکریستهاى (درشت بلورهای)واضح در یک زمینه ریزدانه یا بدون بلور
[] سنگ سُماک

انگلیسی به انگلیسی

• alabaster; type of reddish stone

پیشنهاد کاربران

بپرس