• (1)تعریف: of, pertaining to, or similar to pork.
• (2)تعریف: overweight; obese.
جمله های نمونه
1. Have you been telling porkies again?
[ترجمه فاطمه] دوباره دروغ گفی؟ ( پورکی دروغه که معمولا در انگلیس ازش استفاده میشه )
|
[ترجمه گوگل]آیا دوباره به خوک می گویید؟ [ترجمه ترگمان]دوباره به \"porkies\" گفتی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He's been looking a bit porky since he gave up smoking.
[ترجمه گوگل]او از زمانی که سیگار را ترک کرد کمی خوک به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]از موقعی که سیگار را ترک می کرد اندکی فربه شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Was he telling porkies again?
[ترجمه گوگل]آیا او دوباره به خوک می گفت؟ [ترجمه ترگمان]دوباره به \"porkies\" گفته بود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A moment later Posh Porky marched into the middle of the room and stood right in front of him.
[ترجمه گوگل]لحظه ای بعد پوش پورکی به وسط اتاق رفت و درست روبروی او ایستاد [ترجمه ترگمان]لحظه ای بعد Posh Porky به وسط اتاق رفت و درست جلوی او ایستاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Murphy. . . looked lethargic at a porky 206 pounds.
[ترجمه گوگل]مورفی در یک خوک 206 پوندی بی حال به نظر می رسید [ترجمه ترگمان] مورفی \"به ۴۵ کیلو چاقالو به\" بی حال \"نگاه می کرد\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The fleshy and porky figure of the actor.
[ترجمه گوگل]هیکل گوشتی و خوک بازیگر [ترجمه ترگمان]چهره چاق و porky بازیگر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Not to mention the rather porky fool cells.
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند سلول های احمق نسبتا خوکی [ترجمه ترگمان]به این معنی نیست که از این سلول های کج و معوج خوشت می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is no question here. The porc in porcelain is the same porc as pork, like porky pig.
[ترجمه گوگل]اینجا جای سوالی نیست خوک در چینی همان خوک خوک است، مانند خوک خوک [ترجمه ترگمان]هیچ سوالی اینجا نیست The چینی مثل خوک چاق شبیه گوشت خوک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Speak with an accent ( French, German, Porky Pig, etc. ) during a very important conference call.
[ترجمه گوگل]در طول یک کنفرانس بسیار مهم با لهجه (فرانسوی، آلمانی، خوک خوک و غیره) صحبت کنید [ترجمه ترگمان]در طی کنفرانس بسیار مهمی با لهجه فرانسوی، آلمانی، porky خوک و غیره صحبت کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• (slang) porcupine fat, chubby; like a pig, resembling a pig
پیشنهاد کاربران
چاق: He's been looking a bit porky since he gave up smoking. اصطلاح بریتانیایی برای دروغ a lie: Have you been telling porkies again?