pore

/ˈpɔːr//pɔː/

معنی: روزنه، منفذ، سوراخ ریز، خلل وفرج، با دقت دیدن، در دریای تفکر غوطه ور شدن
معانی دیگر: (با دقت) خواندن، مطالعه کردن، (نادر) زل زل نگاه کردن، خیره شدن، (پوست انسان و جانوران و گیاهان) روزن، مسام، (جمع) مسامات، سوراخچه، (در اصل) گذرگاه، راه، سورا  ریز، باover بمطالعه دقیق پرداختن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: pores, poring, pored
(1) تعریف: to consider carefully; ponder.

(2) تعریف: to study or read with care and attention (often fol. by over).
متضاد: browse
مشابه: peruse
اسم ( noun )
(1) تعریف: a tiny opening in the outer surface of a plant or animal through which air, water, sweat, or the like may pass out or in.

(2) تعریف: a similar tiny opening in the surface of an inanimate object such as a rock.

جمله های نمونه

1. to pore over a book
کتابی را به دقت خواندن

2. she was oozing charm from every pore
دلبری و طنازی از همه ی مسامات بدنش می تراوید.

3. He was sweating at every pore.
[ترجمه گوگل]از هر منافذی عرق می کرد
[ترجمه ترگمان]از همه pore عرق می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She oozes sexuality from every pore.
[ترجمه گوگل]او تمایلات جنسی را از هر منافذ بیرون می زند
[ترجمه ترگمان]او تمایلات جنسی را از همه pore بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I see him chafe and fret at every pore.
[ترجمه گوگل]من او را می بینم که از هر منافذی پریشان و عصبانی است
[ترجمه ترگمان]می بینم که او عصبانی می شود و از همه pore عصبانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He began to pore upon religious problems.
[ترجمه گوگل]او شروع به بررسی مشکلات مذهبی کرد
[ترجمه ترگمان]او شروع به pore مشکلات مذهبی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, it is difficult to control pore size and distribution.
[ترجمه گوگل]با این حال، کنترل اندازه و توزیع منافذ دشوار است
[ترجمه ترگمان]با این حال کنترل اندازه و توزیع منافذ دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Every pore of his skin felt aware, as sensitive as it did after the luxury of a hot bath.
[ترجمه گوگل]هر منافذ پوستش به همان اندازه حساس بود که بعد از حمام آب گرم بود
[ترجمه ترگمان]تمام منافذ پوست او، به همان اندازه که بعد از تجمل حمام داغ، حساس بود، احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cements are the crystals which grow into existing pore spaces.
[ترجمه گوگل]سیمان ها بلورهایی هستند که در فضاهای منفذی موجود رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]Cements، کریستال های موجود هستند که به فضاهای خالی موجود تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most work at uninspiring tasks, pore over old court decisions and statute books, and draft memos for their higher-ups.
[ترجمه گوگل]بیشتر آنها در کارهای غیر الهام‌بخش کار می‌کنند، تصمیمات قدیمی دادگاه و کتاب‌های اساسنامه را بررسی می‌کنند و پیش‌نویس یادداشت‌هایی را برای مدیران ارشد خود می‌نویسند
[ترجمه ترگمان]اغلب کار در کاره ای غیر عادی، قصور در تصمیم گیری های مربوط به دادگاه قدیمی و کتاب های قانونی، و پیش نویس یادداشت های مربوط به ترفیع آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I collect them, pore over them, plan vacations by them, even wrap Christmas presents in them.
[ترجمه گوگل]من آنها را جمع می کنم، منافذ را روی آنها می اندازم، تعطیلات را با آنها برنامه ریزی می کنم، حتی هدایای کریسمس را در آنها می پیچم
[ترجمه ترگمان]من آن ها را جمع می کنم، از آن ها جدا می شوم، تعطیلات را برایشان برنامه ریزی می کنم، حتی هدایای کریسمس را در آن ها بسته بندی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The first tentacle pore lacks are accompanying spine, the second to fourth have only one spine subsequent pores have two.
[ترجمه گوگل]اولین فقدان منافذ شاخک همراه با ستون فقرات است، منفذ دوم تا چهارم تنها یک ستون فقرات دارند و منافذ بعدی دارای دو ستون فقرات هستند
[ترجمه ترگمان]اولین منفذ tentacle فاقد ستون فقرات هستند، دومی تا چهارم تنها یک ستون فقرات دارد و منافذ بعدی دو برابر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each tentacle pore has one small pointed tentacle scale.
[ترجمه گوگل]هر منافذ شاخک دارای یک مقیاس شاخک نوک تیز کوچک است
[ترجمه ترگمان]هر منفذ tentacle دارای یک مقیاس tentacle کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I pore over the hopeless, resigned faces, the emaciated bodies, the stick-like limbs.
[ترجمه گوگل]بر چهره‌های ناامید و سرکش، بدن‌های نحیف، اندام‌های چوب مانند می‌چرخند
[ترجمه ترگمان]من به چهره های نومید و تسلیم و تسلیم، بدن نحیف و پاهای شبیه چوب پناه می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Angiotensin I converting enzyme inhibitors may act in reducing glomerular basement membrane pore size.
[ترجمه گوگل]مهارکننده های آنزیم تبدیل کننده آنژیوتانسین I ممکن است در کاهش اندازه منافذ غشای پایه گلومرولی عمل کنند
[ترجمه ترگمان]angiotensin کننده های آنزیم را تبدیل می کنم که ممکن است در کاهش اندازه حفره زیرزمینی glomerular عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روزنه (اسم)
scuttle, hatch, aperture, orifice, window, hole, pore, outlet, clearance, loophole, peephole, peep, casement, slit, fossa, eyelet, foramen, ostium

منفذ (اسم)
hole, pore, opening, bore, vent, lenticel

سوراخ ریز (اسم)
pore, interstice

خلل وفرج (اسم)
pore

با دقت دیدن (فعل)
pore

در دریای تفکر غوطه ور شدن (فعل)
pore

تخصصی

[عمران و معماری] خلل و فرج - حفره - منفذ - ریزه سوراخ - کاواک
[زمین شناسی] حفره ،سوراخ یا فضای موجود در سنگ یا توده ای از سنگها - حفره، آبدانک، وزیکول - حفره مدور کوچکی که در سنگ های آتشفشانی توسط حباب گازی که به هنگام انجماد سنگ به دام افتاده تشکیل می شود.
[نساجی] سوراخ ریز - منفذ - روزنه - خلل و فرج
[پلیمر] منفذ
[آب و خاک] خلل و فرج، منفذ، دهانه

انگلیسی به انگلیسی

• tiny opening, tiny hole
ponder, consider carefully; study carefully, examine closely
the pores in your skin or on the surface of a plant are the very small holes which allow moisture to pass through.
pores in rocks or soil are tiny gaps or cracks.
if you pore over a book or information, you look at it and study it very carefully.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To gaze intently or to study closely 🔍🧐
🔍 مترادف: Examine, scrutinize
✅ مثال: She began to pore over the ancient manuscript, eager to uncover its secrets.
سوراخ. منفذ
مثال:
the lotion has an astringent effect on pores
این لوسیون ( محلول طبی مخصوص شستشو ) یک اثر بند آورنده خون روی سوراخ ها و منفذها دارد.
pore ( زمین شناسی )
واژه مصوب: منفذ
تعریف: [شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] هر سوراخ ریزی در جداره یا غشا که ماده از آن عبور کند|||[زیست شناسی - علوم گیاهی] سوراخی بسیار کوچک در پوست یا قشر خارجی جانوران یا گیاهان یا سنگ ها
[زمین شناسی و محیط زیست]: تخلخل
1.
a very small opening on the surface of your skin that liquid comes out through when you sweat
2.
a small opening on the surface of a plant, a rock, etc
منفذ پوستی
Erase your pores : منافذ پوستیت رو حذف کن
...
[مشاهده متن کامل]

** *Helps reduce appearance of deep lines
*** Firm skin "stretch and fit" design for effective application

muse

روزنه، منفذ ( بر روی پوست بدن یا گیاه )
به دقت مطالعه کردن، موشکافانه خواندن
موشکافی، کنکاش

بپرس