populace

/ˈpɑːpjələs//ˈpɒpjʊləs/

معنی: عوام، توده مردم، جمهور، سکنه، عامه، عوام الناس
معانی دیگر: مردم، همگان، هنگان، مردم عادی، توده ها، امر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the people who live in a particular place; population.
مشابه: community, people, public

- They are studying what kind of effect these noise levels are having on the populace.
[ترجمه گوگل] آنها در حال مطالعه هستند که این سطوح سر و صدا چه تأثیری بر مردم دارد
[ترجمه ترگمان] آن ها در حال مطالعه این هستند که این سطوح صدا چه تاثیری بر مردم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: ordinary people as opposed to the rich.
مشابه: common, mob, people

- As a politician, he is seen as a champion of the populace.
[ترجمه گوگل] به عنوان یک سیاستمدار، او به عنوان قهرمان مردم دیده می شود
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک سیاست مدار، او به عنوان قهرمان ملت شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the populace seems happy with this government
مردم از این دولت راضی به نظر می رسند.

2. The populace at large is / are opposed to sudden change.
[ترجمه گوگل]عموم مردم مخالف تغییرات ناگهانی هستند
[ترجمه ترگمان]توده مردم بزرگ مخالف تغییر ناگهانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Many of the city's populace travel to work by subway or bus.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم شهر با مترو یا اتوبوس به محل کار خود می روند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم شهر با مترو یا اتوبوس سفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's all about testing the mood of the populace.
[ترجمه گوگل]همه چیز در مورد آزمایش خلق و خوی مردم است
[ترجمه ترگمان]همه چیز در مورد تست وضعیت مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A truly democratic government would have realised the populace was against the tax and abandoned it immediately.
[ترجمه گوگل]یک دولت واقعاً دموکراتیک متوجه می شد که مردم مخالف مالیات هستند و بلافاصله آن را رها می کردند
[ترجمه ترگمان]یک دولت واقعا دموکراتیک متوجه می شد که مردم مخالف مالیات بوده و فورا آن را رها کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The vast majority of the populace accepted its fate as willed by the gods and interpreted by the priestly hierarchy.
[ترجمه گوگل]اکثریت قریب به اتفاق مردم سرنوشت خود را آن گونه که خدایان می خواستند و توسط سلسله مراتب کشیش تفسیر می شد پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]اکثریت قریب به اتفاق مردم سرنوشت خود را به اراده خدایان پذیرفتند و به وسیله سلسله مراتب کاهنان آن را تفسیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The populace surged around them, noisy and enthusiastic at the sight of the young king.
[ترجمه گوگل]جمعیت با دیدن پادشاه جوان پر سر و صدا و مشتاق در اطراف آنها موج می زد
[ترجمه ترگمان]جمعیت به اطراف خود هجوم بردند و با دیدن شاه جوان پر سر و صدا و پر شور و هیجان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If the populace are unhappy with the actions of a government, they can vote representatives out.
[ترجمه گوگل]اگر مردم از اقدامات یک دولت ناراضی باشند، می توانند نمایندگان را از انتخابات خارج کنند
[ترجمه ترگمان]اگر مردم از اقدامات دولت ناراضی باشند، آن ها می توانند به نمایندگان رای دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The general populace is in a terror, and is fingering bats as the culprits.
[ترجمه گوگل]عموم مردم در وحشت هستند و خفاش ها را به عنوان مقصر در نظر می گیرند
[ترجمه ترگمان]عامه مردم وحشت دارند و با خفاش ها به عنوان مجرم بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In order to ingratiate himself with the populace, he rebuilt the Temple of Jerusalem on a hitherto unprecedented scale.
[ترجمه گوگل]او برای اینکه خود را با مردم خشنود کند، معبد اورشلیم را در مقیاسی بی سابقه بازسازی کرد
[ترجمه ترگمان]برای جلب توجه خود با توده مردم، معبد بیت المقدس را در مقیاسی بی سابقه بازسازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is alien to what the prevailing populace believes, or what it thinks it should believe.
[ترجمه گوگل]با آنچه مردم غالب معتقدند، یا آنچه فکر می کنند باید باور کنند، بیگانه است
[ترجمه ترگمان]آن چیزی که عوام غالب بر آن باور دارند، یا آنچه فکر می کند که باید باور داشته باشد، بیگانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The populace has deferred to the independent authority of government and to those who occupy government in return for the satisfaction of expectations.
[ترجمه گوگل]مردم به اقتدار مستقل دولت و کسانی که دولت را در ازای ارضای انتظارات اشغال می کنند، موکول شده اند
[ترجمه ترگمان]مردم به قدرت مستقل دولت و کسانی که در ازای رضایت از انتظارات دولت را اشغال می کنند، به تعویق افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The populace took comfort in the fact that the law was unenforceable; there simply weren't enough lamp posts.
[ترجمه گوگل]مردم از این واقعیت که قانون غیرقابل اجرا بود، احساس آرامش کردند به سادگی تیر چراغ به اندازه کافی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]مردم در این حقیقت که این قانون قابل اجرا نبود و به سادگی پست های لامپ کافی وجود نداشت، احساس راحتی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The populace has always been mobilized around the Koranic concept of taghiya.
[ترجمه گوگل]مردم همیشه پیرامون مفهوم قرآنی تقیه بسیج شده اند
[ترجمه ترگمان]مردم همواره در اطراف مفهوم قرآنی of بسیج شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But those regulations do ensure that we, the populace, go about disposing of dead people in an orderly way.
[ترجمه گوگل]اما این مقررات تضمین می کند که ما، مردم، افراد مرده را به روشی منظم دفع کنیم
[ترجمه ترگمان]اما این مقررات تضمین می کنند که ما، مردم، به ترتیب دادن به افراد مرده به روش منظم و منظم می رویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عوام (اسم)
community, common people, laity, populace, plebeians, third estate

توده مردم (اسم)
mass, plebeian, populace, commonalty, demos, plebs, hoi polloi

جمهور (اسم)
populace, demos

سکنه (اسم)
habitancy, population, populace, habitance

عامه (اسم)
public, populace, plebs

عوام الناس (اسم)
vulgar, populace

انگلیسی به انگلیسی

• common folk, lower class of citizens; population, total inhabitants of a country
the populace of a country is its people; a formal word.

پیشنهاد کاربران

جمعیت
The populace
This term refers to the entire population of a country or region. It is often used to discuss the opinions, needs, or concerns of the people as a collective.
کل جمعیت یک کشور یا منطقه.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای بحث در مورد نظرات، نیازها یا نگرانی های مردم به عنوان یک جمع استفاده می شود.
مثال؛
a news article might state, “The tax reform proposal has sparked outrage among the populace. ”
In a political speech, a leader might say, “I will fight for the rights and well - being of the entire populace. ”
A historian might describe a particular era as “a time of great change and upheaval for the populace. ”

مردم محلی
مردم عادی
مردم

بپرس