1. she kept popping aspirin pills
مرتبا قرص آسپرین بالا می انداخت.
2. suddenly they started popping at us
ناگهان به ما تیراندازی کردند.
3. the children were popping raisins into their mouths
بچه ها کشمش در دهان خود می انداختند.
4. the reporters kept popping questions
خبرنگاران مرتب سئوال می کردند.
5. my mother was busy popping corn
مادرم مشغول بو دادن ذرت بود.