popping


پراندن، پریدن کامپیوتر : خارج شدن

جمله های نمونه

1. she kept popping aspirin pills
مرتبا قرص آسپرین بالا می انداخت.

2. suddenly they started popping at us
ناگهان به ما تیراندازی کردند.

3. the children were popping raisins into their mouths
بچه ها کشمش در دهان خود می انداختند.

4. the reporters kept popping questions
خبرنگاران مرتب سئوال می کردند.

5. my mother was busy popping corn
مادرم مشغول بو دادن ذرت بود.

تخصصی

[کامپیوتر] خارج شدن ؛ پریدن ؛ پراندن

پیشنهاد کاربران

در حیطه ژئوتکنیک به معنای ترکیدگی می باشد.
پرش یاپریدن فک پایین هنگام بازکردن دهان
to take pills especially frequently and habitually ( merriam - webster )
e. g. ( i knew i wasn't thinking straight, i've been drinking and popping painkillers for years )
what's popping? چه خبر
ترکاندن
popping a balloon
رونق گرفتن
پاپ رقصیدن
Eyes popping
بیرون زدن چشم از حدقه
His eyes were popping
چشم هایش از حدقه بیرون زده بود
خشخاش
ترکاندن

بپرس