popinjay

/ˈpɒpɪndʒeɪ//ˈpɒpɪndʒeɪ/

معنی: ادم خودنما، طوطی صفت، ژستو، طوطی سبز رنگ ومنقار وپا قرمز
معانی دیگر: (در اصل) طوطی، (مهجور) آماج (طوطی چوبی که به آن نشانه گیری می کردند)، ژستی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a vain, frivolous, and talkative person.

جمله های نمونه

1. This killer dressed like a popinjay, sweetly singing a madrigal to men he knew were his sworn enemies.
[ترجمه گوگل]این قاتل لباسی شبیه پاپینجی پوشیده بود و برای مردانی که می‌دانست دشمنان قسم خورده‌اش هستند، به آرامی یک مادریگال می‌خواند
[ترجمه ترگمان]این قاتل مانند a که در خود احساس می کرد، به نرمی آواز می خواند، با men که می شناخت، دشمنان قسم خورده او بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The preening popinjay has now departed the scene and good riddance, say I.
[ترجمه گوگل]من می گویم که پاپینجی در حال حاضر صحنه را ترک کرده است
[ترجمه ترگمان]من گفتم: حالا که popinjay preening حالا از صحنه خارج شده است و از شرش خلاص شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. PopinJay OUR INVESTMENT IN education cant end with an improved elementary and secondary school system .
[ترجمه گوگل]PopinJay سرمایه گذاری ما در آموزش و پرورش نمی تواند با بهبود سیستم مدارس ابتدایی و متوسطه پایان یابد
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری ما در تحصیل نمی تواند با یک سیستم مدارس ابتدایی و متوسطه بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. PopinJay IF I HAVE any insight into this movement toward a deepening religious commitment, perhaps its because its a road I have traveled .
[ترجمه گوگل]پاپین جی اگر بینشی در مورد این حرکت به سمت تعهد مذهبی عمیق‌تر داشته باشم، شاید به این دلیل است که راهی است که من طی کرده‌ام
[ترجمه ترگمان]\" اگر من هیچ بینشی نسبت به این حرکت بسوی یک التزام مذهبی عمیق داشته باشم، شاید به خاطر مسیری که من در آن سفر کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You never called me an arrogant, reckless popinjay.
[ترجمه گوگل]تو هرگز مرا یک پاپینجای مغرور و بی پروا خطاب نکردی
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت من را یک popinjay مغرور و بی پروا صدا نکردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For calling you an arrogant, reckless popinjay .
[ترجمه گوگل]برای اینکه شما را یک پاپینجای متکبر و بی پروا می نامند
[ترجمه ترگمان]برای اینکه شما را یک arrogant متکبر و بی پروا خطاب می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Might Hooper and Seidler have considered making Logue do the "popinjay" speech by Hotspur from Henry IV Part One – the Shakespeare character traditionally played as a stammerer?
[ترجمه گوگل]آیا هوپر و سیدلر ممکن است به این فکر کرده باشند که لوگ را به سخنرانی «پاپنجای» هاتسپور از هنری چهارم قسمت اول بپردازند - شخصیت شکسپیر که به طور سنتی به عنوان یک لکنت زبان بازی می‌شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا آقایان هوپر و سیدلر در نظر دارند که لوگ (popinjay)را از هنری چهارم قسمت اول که شخصیت شکسپیر به طور سنتی به عنوان a بازی می کند، انجام دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are many other interesting words — adobe, crocus, genie, and popinjay, for example — that are all more or less garbled versions of Arabic words.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کلمات جالب دیگر - به عنوان مثال، خشتی، کروکوس، جن، و پاپینجای - وجود دارد که همگی نسخه های کم و بیش درهم و برهم از کلمات عربی هستند
[ترجمه ترگمان]کلمات جالب دیگری نیز وجود دارند - خشتی، زعفران، جن، و popinjay، به عنوان مثال - که همه نسخه های خطی یا کم تر از کلمات عربی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم خودنما (اسم)
prig, dasher, popinjay, show-off

طوطی صفت (اسم)
popinjay

ژستو (اسم)
popinjay, poser, poseur

طوطی سبز رنگ و منقار و پا قرمز (اسم)
popinjay

انگلیسی به انگلیسی

• showoff, arrogant person; braggart, boastful person; fop, man who is overly concerned with his appearance; parrot (type of bird)

پیشنهاد کاربران

خودشیفته
به نقل از هزاره:
[کهنه، به قصد طعنه] آدمِ برمامگوزید، آدم طاووس خصال، کج کلاه خان، آدم شیک وپیک

بپرس