pop off

/ˈpɑːpˈɒf//pɒpɒf/

معنی: وراج، ترکیدن، جیم شدن، ناگهان ناپدید شدن، مردن
معانی دیگر: (خودمانی) مردن، (خودمانی) کسی که ناگهان داد و بیداد یا اعتراض می کند، کسی که زود از جا در می رود، جنجالی

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: (informal) to leave suddenly or unexpectedly.
مشابه: depart, skedaddle, slide, slip, split, steal

(2) تعریف: to die suddenly or unexpectedly.
مشابه: croak, depart, die, perish

(3) تعریف: to say something in haste and without forethought, usu. in a burst of anger.
مشابه: bark, lash, snap, snarl

جمله های نمونه

1. It is rude just to pop off after a dinner at a friend's home.
[ترجمه گوگل]بیرون زدن بعد از شام در خانه دوست، بی ادبی است
[ترجمه ترگمان]بی ادبیه که بعد از شام بریم خونه یه دوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You're all just waiting till I pop off so you can get your hands on my money.
[ترجمه نازگل] همه ی شما منتظرید من بمیرم تا بتونین پول هامو از چنگم در بیارید.
|
[ترجمه گوگل]همه شما فقط منتظرید تا من بیرون بیایم تا بتوانید به پول من دست پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]تو همه منتظر re تا من برم تا تو بتونی به پول من دست بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He could pop off any day now.
[ترجمه گوگل]او می تواند هر روز در حال حاضر بیرون بزند
[ترجمه ترگمان] اون می تونه هر روز بیاد بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When I pop off, everything will come to you.
[ترجمه غزل] وقتی که من بمیرم، همه چیز برای تو روشن خواهد شد
|
[ترجمه گوگل]وقتی پاپ میزنم همه چیز به تو میرسه
[ترجمه ترگمان] وقتی که من بلند شم، همه چی پیش تو میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And, darling, don't pop off, will you?
[ترجمه گوگل]و عزیزم، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]و عزیزم، بلند نشو، ها؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'll make the tea and you pop off for a while.
[ترجمه گوگل]من چای را درست می کنم و تو برای مدتی دم می زنی
[ترجمه ترگمان]من چایی درست می کنم و یه مدتی خاموش میشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If some shit ever does pop off, I'm supposed to be beside'em.
[ترجمه گوگل]اگر یک چیز چرندیات ظاهر شد، من باید در کنار آنها باشم
[ترجمه ترگمان]اگر بعضی از این کارها خراب بشود، من باید کنار آن ها باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Those gangsters used to pop off each other.
[ترجمه گوگل]آن گانگسترها همدیگر را ترک می کردند
[ترجمه ترگمان]آن اراذل و اوباش از هم جدا می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What did you pop off to Dick about this afternoon?
[ترجمه گوگل]امروز بعدازظهر در مورد چه چیزی به دیک رفتید؟
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر چه بلایی سر دیک آوردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At take off be sure to pop off the lip evenly. Begin to tuck up both legs . And your right hand down to meet you ski.
[ترجمه گوگل]هنگام برخاستن، حتماً لب را به طور یکنواخت بیرون بیاورید شروع به جمع کردن هر دو پا کنید و دست راستت را پایین بیاور تا با تو اسکی ببینی
[ترجمه ترگمان]به طور قطع مطمئن شوید که به طور مساوی از لب خارج شوید شروع به کنار گذاشتن هر دو پا کنید و دست راست تان را پایین بیاورید تا با شما اسکی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. None of Olive's relatives looked likely to pop off for the time being, thank God.
[ترجمه گوگل]خدا را شکر فعلاً هیچ یک از اقوام الیو به نظر نمی رسید که از بین بروند
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که هیچ یک از بستگان Olive برای مدتی کوتاه نمی آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I don't intend to pop off yet.
[ترجمه گوگل]من هنوز قصد پاپ کردن ندارم
[ترجمه ترگمان]من قصد ندارم فرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She should pop off back to Scotland.
[ترجمه گوگل]او باید به اسکاتلند برود
[ترجمه ترگمان]باید به اسکاتلند برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jim is dying now. I don't want him pop off.
[ترجمه گوگل]جیم الان داره میمیره من نمی خواهم که او از بین برود
[ترجمه ترگمان]حالا جیم دارد می میرد من نمی خواهم او بلند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وراج (اسم)
blabber, caterer, blabbermouth, pratfall, pop off, prater

ترکیدن (فعل)
crack, rupture, burst, blow, explode, pop off, pop, rive, blow out, dehisce, reave

جیم شدن (فعل)
nip, pop off, guy, french leave, scram

ناگهان ناپدید شدن (فعل)
pop off

مردن (فعل)
go off, expire, die, demise, perish, die down, be killed, drop off, be slain, pop off, decease, pass away, pass out, knock off

انگلیسی به انگلیسی

• leave suddenly; die

پیشنهاد کاربران

۱. به صورت ناگهانی عصبانی شدن و با صدای بلند حرف زدن
۲. ناگهانی و سریع جایی رو ترک کردن
۳. مردن و مرگ ( غیر رسمی )
۴. وقتی یک چیزی ناگهانی یا غیر منتظره از جاش در بیاد یا کنده شه . . . مثل چرخ چمدان یا دکمه لباس یا هرچیز دیگه ای
۱. مردن
۲. ترکیدن
◀️ If she can get close enough to her without getting her head popped off, who know? : اگه بتونه بهش نزدیک بشه و کله اش نترکه، شاید
To “pop off” means to begin or start something with energy and enthusiasm. It is often used to describe the start of an event, performance, or activity.
شروع یا آغاز کردن کاری با انرژی و اشتیاق.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای توصیف شروع یک رویداد، عملکرد یا فعالیت استفاده می شود.
مثال؛
Let’s pop off this party with some music and dancing!
A sports commentator might say, “The team really popped off in the first quarter with some impressive plays. ”
In a business context, someone might say, “We need to pop off this new marketing campaign to generate interest and excitement. ”

Pop those pants off
شلوارتو دربیار
Pop of the ladder یعنی چی
حاصل شدن
رها شدن، در آمدن، باز شدن، افتادن
جدا شدن
Zip off
phrasal verb of pop
1.
INFORMAL
die.
"when I pop off, everything will come to you"
2.
INFORMAL•NORTH AMERICAN
speak spontaneously and at length, typically angrily.
"I've been thinking about it a lot—I don't want you to imagine I'm just popping off"
غر زدن، غرولند کردن، نالیدن
ناگهانی کنده شدن ( مانند کنده شدن ناگهانی دکمه ی لباس )
ناگهانی مردن و یهویی رفتن
ناگهانی مردن
ناگهانی رفتن یا فوت کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس