pooped

جمله های نمونه

1. after reaching kollakchal i was utterly pooped
پس از رسیدن به کلک چال دیگر اصلا رمق نداشتم.

انگلیسی به انگلیسی

• exhausted, tired, fatigued, wearied (slang)

پیشنهاد کاربران

له و لورده، خسته و کوفته، مالیده، جون از تن دراومده، از کت و کول افتاده
خسته و کوفته
\پاره
تهوع کردن
خیلی خیلی خسته
خسته درمانده

بپرس