1. Dan pooped out about halfway through the race.
[ترجمه گوگل]دن تقریباً در نیمهی راه از مسابقه بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]دن در نیمه راه مسابقه خرابکاری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Don't ask me to move,I'm pooped out.
[ترجمه گوگل]از من نخواهید حرکت کنم، من مدفوع شده ام
[ترجمه ترگمان]از من نخواه که حرکت کنم، خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Halfway up the hill,the engine pooped out.
[ترجمه گوگل]در نیمه های تپه، موتور بیرون زد
[ترجمه ترگمان]در نیمه راه تپه، موتور روشن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This ivy was green at a time when other ivies had pooped out.
[ترجمه گوگل]این پیچک در زمانی سبز بود که پیچک های دیگر بیرون ریخته بودند
[ترجمه ترگمان]این پیچک در زمانی سبز بود که یکی دیگر ivies گند زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I just poop out if I stay up too late.
[ترجمه گوگل]فقط اگر تا دیر وقت بیدار بمانم بیرون می ریزم
[ترجمه ترگمان] اگه دیر بیدار بمونم، مدفوع می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The laptop's battery pooped out after only two hours.
[ترجمه گوگل]باتری لپ تاپ تنها پس از دو ساعت تخلیه شد
[ترجمه ترگمان]باطری لپ تاپ فقط بعد از دو ساعت داغون شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. You cannot play on Thursday? Don't tell me you are going to poop out on me.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید پنجشنبه بازی کنید؟ به من نگو که می خواهی سرم بیفکنی
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید پنجشنبه بازی کنید؟ به من نگو که میخوای منو بی هوش کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In my first trimester, some days, to my amazement, I'd poop out 10 minutes into the show—before the detectives even identified the body.
[ترجمه گوگل]در سه ماهه اول بارداری، چند روز، در کمال تعجب، 10 دقیقه بعد از نمایش مدفوع می کردم – قبل از اینکه کارآگاهان حتی جسد را شناسایی کنند
[ترجمه ترگمان]در سه ماه اول، بعضی روزها، با کمال تعجب، ده دقیقه قبل از اینکه کارآگاه ها جسد را شناسایی کنند، ده دقیقه به نمایش پی بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید