pooled

تخصصی

[حسابداری] متحد شده
[ریاضیات] ادغام شده
[آمار] ادغامی

پیشنهاد کاربران

تجمیع شدن،
ائتلاف تشکیل دادن
یک کاسه کردن منابع و. . . برای رسیدن به نتایج بالاتر و بهتر. برای مثال رفقا پولهاشون رو میگذارند روی هم و برای یک شب میتوانند اتاق کرایه کنند ( پول هیچ یک به تنهایی برای کرایه اتاق کفاف نمیکند )
در حالت فعلی به معنی: آمیختن
در علوم سیاسی، به معنای ائتلافی است
گروهی
در تامین منابع مالی ( به معنی انباشت )
خزانه ای

بپرس