pontoon

/panˈtuːn//pɒnˈtuːn/

معنی: جسر، پل موقت نظامی زدن
معانی دیگر: قایق ته پهن، پانتون، کرجی ته پهن که از روی ان عبور کنند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a float or boat used as support for a temporary floating bridge.

(2) تعریف: a float used on a seaplane.

جمله های نمونه

1. Military engineers hurriedly constructed a pontoon bridge across the river.
[ترجمه گوگل]مهندسان نظامی با عجله یک پل پانتونی بر روی رودخانه ساختند
[ترجمه ترگمان]مهندسان نظامی با شتاب یک پل نظامی را روی رودخانه بنا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The pontoon bridge linking Balzac to Joyce.
[ترجمه گوگل]پل پانتونی که بالزاک را به جویس متصل می کند
[ترجمه ترگمان]پل نظامی که بالزاک را به جو یس متصل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There isn't another yacht on the pontoon.
[ترجمه گوگل]قایق تفریحی دیگری در پانتون وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]قایق دیگری روی عرشه کشتی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yacht and boat clubs are starting to finance pontoon berthing facilities by means of debenture schemes amongst their members.
[ترجمه گوگل]باشگاه‌های قایق‌رانی و قایق‌ها شروع به تامین مالی تسهیلات اسکله‌های شناور از طریق طرح‌های اوراق قرضه بین اعضای خود کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]قایق سواری و باشگاه های قایق با استفاده از طرح های debenture در میان اعضای خود شروع به تامین مالی ساخت این تجهیزات کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Military traffic has been crossing the new pontoon bridge since Dec. 31 at a rate up to 400 vehicles each day.
[ترجمه گوگل]تردد نظامی از 31 دسامبر با نرخ 400 وسیله نقلیه در روز از پل جدید پانتون عبور می کند
[ترجمه ترگمان]از روز ۳۱ دسامبر، ترافیک نظامی از پل نظامی pontoon عبور کرده است که هر روز در حدود ۴۰۰ خودرو می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A floating pontoon of surveying sailors.
[ترجمه گوگل]یک پانتون شناور از ملوانان نقشه برداری
[ترجمه ترگمان]شناور شناور در حالی که آب شناور در آب شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Diesel is available on the pontoons from a long pipe which extends down from a makeshift pump at the pontoon head.
[ترجمه گوگل]گازوئیل از طریق یک لوله بلند که از یک پمپ موقت در سر پانتون به پایین امتداد می یابد، روی پانتون ها در دسترس است
[ترجمه ترگمان]دیزل در the از یک لوله بلند موجود است که از یک پمپ موقت در بالای سرمان امتداد می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We soon saw the lengthy pontoon bridge spanning the Angara River.
[ترجمه گوگل]به زودی پل پانتونی طولانی را دیدیم که بر روی رودخانه آنگارا قرار داشت
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که پل بلندی که روی رودخانه Angara قرار داشت را مشاهده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dickie jumped off the pontoon into the flat-bottomed boat moored alongside, and lifted Oliver down.
[ترجمه گوگل]دیکی از پانتون به داخل قایق با کف تخت که در کنار آن لنگر انداخته بود پرید و الیور را پایین آورد
[ترجمه ترگمان]سپس سوار قایق شد و روی قایق نشست و اولیور را بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They crossed over by pontoon bridge.
[ترجمه گوگل]آنها از روی پل پانتونی عبور کردند
[ترجمه ترگمان]از روی پل گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She heard Nathan's footsteps on the pontoon.
[ترجمه گوگل]صدای پای ناتان را روی پانتون شنید
[ترجمه ترگمان]صدای قدم هایی را شنید که روی زمین شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Workers were preparing to erect a pontoon bridge.
[ترجمه گوگل]کارگران در حال آماده شدن برای برپایی یک پل پانتونی بودند
[ترجمه ترگمان]کارگران در حال آماده ساختن یک پل نظامی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our pontoon in Moroiso. They said they'd never had a boat that big visiting Moroiso before.
[ترجمه گوگل]پانتون ما در Moroiso آنها گفتند که قبلاً هرگز قایق به این بزرگی برای بازدید از Moroiso نداشته اند
[ترجمه ترگمان]pontoon ما در Moroiso است آن ها گفتند که قبلا هرگز با یک قایق بزرگ ملاقات نکرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The application of the special type pontoon on the sea is introduced in this article.
[ترجمه گوگل]کاربرد پانتون نوع خاص بر روی دریا در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]کاربرد نوع خاصی روی دریا در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Archaize timberwork pontoon, landscape pontoon, steel structure pontoon bridge, waterfront architecture.
[ترجمه گوگل]پانتون چوبی Archaize، پانتون منظره، پل پانتون سازه فولادی، معماری اسکله
[ترجمه ترگمان]Archaize timberwork، pontoon، pontoon، سازه های فولادی، پل، معماری بار انداز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جسر (اسم)
ferry, bridge, pontoon

پل موقت نظامی زدن (فعل)
pontoon

تخصصی

[نفت] پانتون

انگلیسی به انگلیسی

• twenty-one (type of card game); floating device used as a temporary bridge
a pontoon is a floating platform, often one used to support a bridge.

پیشنهاد کاربران

pontoon ( علوم نظامی )
واژه مصوب: شناوک
تعریف: جعبه ای فلزی به ابعاد 1/5 ´ 1/5 ´2 متر که در برابر آب نفوذناپذیر است و اغلب تعدادی از آنها را به یکدیگر می بندند و در پهلوی شناور قرار می دهند و برای شناور نگه داشتن اشیا از آنها استفاده می کنند

بپرس